عنقای ذات
موحد، حق را تنزیه میکند و مشبهه، حق را به مخلوق تشبیه میکند، هر دو دسته به کنه ذات و معرفت خداوندی راه پیدا نکرده و حیران هستند.
از توای بینقشه با چندین صُوَر **** هم مشبّهه، هم موحّد، خیره سر
وهم او را درک نکند و غوص زیرکها به او نمیرسد، صفتش حد ندارد و زمان و مکان او را محدود نمیکند و نعمتها او را نتوانند احصا کنند تا چه برسد به دریای عظمت کبریایی و نامتناهی بودن جمال و جلال او. از این جهت شعراء به حقتعالی به «عنقا» (یا سیمرغ) تعبیر میکنند که پرندهای افسانهای است و کسی تا به حال او را ندیده است؛ یعنی کسی به ذات نامتناهی او راه نمییابد.