وبلاگ

فضل او نه پندار

شیخ ابوسعید ابوالخیر عارف نامی در شرح‌حال سلوک خود گوید: در ابتدا حالت روزه بر دوام داشتیم و از لقمه حرام پرهیز کردیم و ذکر بر دوام گفتیم و شب بیدار بودیم و پهلو بر زمین ننهادیم و خواب جز نشسته نکردیم و جز روی به قبله ننشستیم و تکیه نزدیم و در هیچ کودک امرد و در محرمات نگاه نکردیم و مردم ستانی (جلب محبت مردم) ننمودیم، قانع بودیم و گدائی نکردیم، در تسلیم و نظاره بودیم، پیوسته در مسجد نشستیم و در بازارها نشدیم. متابع خبر رسول بودیم، هر شبانه‌روز ختمی کردیم، در بینائی کور بودیم و در شنوایی کر بودیم، در گویایی گنگ بودیم. یک سال با کس سخن نگفتیم، نام دیوانگی بر ما نهادند و ما روا داشتیم، سر انگشتان پای ایستادیم، نمازها بگزاردیم. سر بر زمین نهادیم و پای در هوا بسته، عبادت می‌کردیم و می‌گفتیم: بار خدایا ما را نمی‌یابد، ما را از ما نجات بده، گاهی خون از چشم ما بیرون می‌آمد. از این جنس ریاضت‌ها بر ما گذر کرد. ما می‌پنداشتیم که آن ما می‌کنیم، فضل او آشکار گشت و به ما نمود که آن‌همه فضل و توفیق حق‌تعالی است، از آن توبه کردیم و بدانستیم که آن پندار بوده است. اکنون تو گویی که من این راه روم که پندار است؟ گویم که این نا کردنت پندار است. تا این‌همه بر تو گذر نکند آن پندار به تو ننمایند. تا شرع را سپری نکنی پنداشت پدید نیاید. ناکردن کفر است و کردن و دیدن شرک. تو هست و او هست، دو هست شرک بود، خود را از میان بردار.

ما را نشستی بود، در آن نشست عاشق فناء خود بودیم. نوری پدید آمد که ظلمت هستی ما را ناچیز گردانید.

خداوند عزوجل ما را به ما نمود که آن نه تو بودی و این نه توئی، آن توفیق ما بود و این فضل ماست.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.