فنای سالک در پیر
سالک همّش این است که مطیع و فانی در ارشادات مراد باشد تا بتواند به حق برسد. چون وجود جزئی خود را رها میکند به دریای وجود پیر متصل میشود. پس صفات مرید به صفات روحانی مراد مبدّل میشود.
سیل، چون آمد به دریا، بحر گشت **** دانه چون آمد به مزرع، کشت گشت
1- سیل وقتی به دریا رسد به دریا مبدل میشود. 2- دانه وقتی به کشتزار آمد به کشتزار تبدیل میشود. 3- وقتی نان توسط انسانی خورده شود، جزء وجود آن انسان میشود. در واقع نان مُرده، زنده و هوشیار میشود. 4- موم (شمع) و هیزم چون در آتش قرار بگیرند، در ذات آتش، تیرگی آن به انوار مبدّل میشود. 5- سنگ سرمه، چیزی نیست اما وقتی به چشم کشیده گردد نیروی بینایی شخص را میافزاید.
ای خُنک آن مرد کز خود رسته شد **** در وجود زنده پاینده شد
وای آن زنده که با مُرده نشست **** مرده گشت و زندگی از وی بجَست
مولانا در کتاب «فیه ما فیه» میفرماید: «لقاء الخلیل شفاء العلیل: دیدار دوست شفای بیمار است». دوستان را در دل رنجها باشد که به هیچ دارویی خوش نشود نه به خفتن، نه به گشتن، نه به خوردن الّا به دیدار دوست.