قضا و قدر
در نهج البلاغه حکمت شمارهی 75 آمده است که مردی از اهل شام پس از بازگشت از جنگ صفین پرسید: «آیا رفتن ما به جنگ اهل شام به قضا و قدر از جانب خدا بود»؟ امام امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «سوگند به خدایی که دانه را زیر خاک شکافت و انسان را آفرید، گام ننهادیم به جایی و به درّهای سرازیر نشدیم، مگر به قضا و قدر».
آن مرد گفت: «پس رنج ما در این سفر پاداشی ندارد»؟ امام فرمود: «خدا پاداش شما را بزرگ گردانید در رفتنتآنکه میرفتید و در بازگشتتآنکه برمی گشتید و در هیچ حال مجبور نبودید».
آن مرد گفت: «چگونه است اینکه قضا و قدر ما را میمیراند»؟
امام فرمود: «وای بر تو! شاید قضای لازم و قدَر حتمی را پنداشتی؛ اگر چنین بود هر آینه پاداش و عقاب، باطل بود و وعدهها و وعیدها، ساقط میگشت. خداوند بندگانش را امر کرد به اختیار خود عمل کنند و نهی کرد با ترس از عذابها، و بر آنان تکلیف را آسان نمود و بر اعمال کمشان پاداش زیاد عطا فرمود و او را معصیت نکردند، چون مغلوبند و اطاعت نکردند، چون مجبورند. خداوند پیامبران را بی جهت نفرستاد و کتابهای آسمانی را برای بندگان بی جهت نازل نفرمود؛ و نه این که خلق آسمان و زمین بی خود باشد»!