لطف و قهر
معنای لطف و قهر را همگان میدانند، ولیکن پنهان بودن لطف در قهر و قهر در لطف را فقط اولیای الهی درک میکنند. چه آنکه به ظاهر همه لطف را از خیر و آسایش و خوب خوردن و خوابیدن و لذّت نفس بسنده میکنند و ظاهر قهر را به غصّه و غم و ناگواری و حوادث بد تعبیر مینمایند. اگر خداوند انبیا و اولیا را امتحان میکند و به ایشان بلا میدهد، ظاهرش ناراحتی است، امّا باطنش لطف است که دنیا زندان مؤمن است. امّا دنیاپرستان و کفّار و غیر اهل ایمان در ظاهر به راحتی و آسایش و لذّات مشغولاند و در باطن به قهر و غضب دچارند.
امّا کسانی که به مقام رضا رسیدند، گویند:
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جِدّ **** بوالعجب من عاشق این هر دو ضدّ
یعنی سلامتی و مرض، فقر و غنا، سرور و رنج را قبول دارند و همه را به جان خریدارند.
ناخوش او، خوش بوَد بر جان من **** جان فدای یار دل رنجان من