لوح حافظ و محفوظ
لوح حافظ، لوح محفوظی شود **** عقل او از روح، محفوظی شود
یعنی سالک در آغاز راه، طالب حکمت و علوم است و همه دانستنیها را در خود جمع و حفظ میکند. وقتی به کمال معنوی رسید، لوحی میشود که همه اسرار و حقایق در او منقوش و محفوظ میگردد. لَوح در لغت به صفحه عریضی گویند که چیزی بر آن نگارند. لوح حافظ در این بیت کنایه از سالک مبتدی است که میکوشد مطالب را یاد بگیرد و در ذهن بسپارد و لوح محفوظ، کنایه از سالک منتهی است که منازل را طی کرده و به مرتبه کشف و الهام رسیده و احاطه باطنی پیدا کرده و در واقع خودش سرچشمه معارف گردیده و هرگز خشک نگردد.