محمد بن اسلم الطّوسی
او از حافظان حدیث بود و با علی بن موسی الرضا علیهالسلام به نیشابور آمد؛ و در راه همراه امام بود، چون میان شهر آمد، پیراهنی پشمین و کلاهی نمدین بر سر کرد. از برکات نفس او، بسیار کس توبه کردند و دست از فساد باز داشتند و به راه راست باز آمدند. او پیوسته قرض میکرد و به فقراء میداد تا اینکه یک یهودی به او گفت: قرضهایت را به من بده. او گفت: هیچ ندارم؛ اما قلم تراشیده و تراشه قلم آن جا بود و گفت: اینها را بردار. چون برداشت تبدیل به زر شد. یهودی گفت: در دینی که، به دست عزیزی چوب زر شود، این دین باطل نباشد، در حال مسلمان شد.