مدّعیان مزوّر (متقلّب)
1- نباید بر سفره تهی از اطعمه معنوی مدعیان نشست که دین را تباه میکنند.
2- کسی که خودش از لحاظ نفس توانا نیست، چطور میتواند سالک را چیرهمند کند بلکه دیده را تیره میکند.
3- مدعی راه خدا که خودش قرین نور نیست، چه طور میتواند دیگران را نورانی کند.
چون ورا نوری نبود اندر قرآن **** نور، کی یابند از وی دیگران؟
4- آنکه بیهوده دعوی ارشاد میکند مانند کسی است که خودش از ضعف بینائی در رنج است، ولی میخواهد چشم بیماری را مداوا کند.
5- زبان مدعیان تابناک و پر رونق است، ولی قلبشان تاریک است.
6- چون ادعای ارشاد کنند، خود را از شیث پیامبر بالاتر میدانند و گویند: مقام ما از ابدال و اولیاء بالاتر است.
7- در حرفهای اینان اصطلاحات عرفا است که دزدیده و بخورد مریدان میدهند تا آنان را به دام اندازند.
حرف درویشان بدزدیده بسی **** تا گمان آید که هست او خود کسی
8- گاهی هم به اولیاء الهی اعتراض وارد میکند، بااینکه اولیاء الهی از او بیزار هستند.
9- اینقدر این مدعیان بیارزش هستند که خداوند بهاندازه سگ درگاهش نیز او را به رسمیت نشناخته تا استخوانی جلوی او بیندازد.
10- این مرشدان خود را نایب حق میدانند و میگویند: باید از سفره من استفاده کنید.
11- سالهای طولانی مریدان ساده را بر وعدهها فردا و فرداها نگه میدارند که آنان برگرد خانهاش باشند.
12- بعد از سالها که مریدان فهمیدند مرشد دستخالی بوده، بر عمر گرانمایه که به هدر رفت چه سودی مییابند!