معارضات

در اسماء و صفات الهی تقابل است. قابض با باسط، فاصل با واصل، مُعطی با مانع.

رفع معارضات به این است که سالک از تقابل اسماء بگذرد. یعنی به مقام جمع برسد که مقام مشاهده‌ی حق است، بدون خلق. وقتی من و مایی از بین رفت، هر چه هست، اوست و هر چه بود، او بود. پس معارضات رفع شود.

در بـحرِ مـایی و مـنی افتاده‌ام، بیار **** می، تا خلاص بخشدم از مایی و منی

قطع معارضات، چشم پوشی از جزء است. به این معنی که عامل هر عملی، انتظار پاداشی دارد. عابد به عبادت، زاهد به زهد، عالم به علم. اگر سالک در عمل بی نظر و غرض باشد، آن وقت به مقام جمع می‌رسد و به تسلیم رسیده و نفس در فنا قرار گیرد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در جمله‌ای فرمود: «خدایا تو را به خاطر ترس از آتش جهنم و یا طمع در بهشت، عبادت نمی‌کنم بلکه تو را سزاوار بندگی یافتم». (مقامات معنوی، ج 1، ص 90)

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.