وبلاگ

مقام مُبارک

1. اشاراتی به معانی

مُبارک: خُجسته، میمون، فرخنده، خرسند، محل خیر و برکت، یُمن، فایده ثابت، زیادی خیر و منفعت

برکت: زیادت، نموّ، ثبوت خیر، سعادت

2. اشاراتی از قرآن

1- و هذا کِتابٌ أنزلناهُ مُبارکً فَاتَّبِعوه: و این قرآن کتابی است خجسته که آن را فرو فرستادیم پس از آن پیروی کنید.

(انعام:155)

2- و هذا ذِکرٌ مُبارکٌ أنزلناه: و این قرآن یادکردی خجسته است که آن را فرو فرستاده‌ایم. (انبیاء: 50)

3-انّ اوّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلناسِ لَلَّذی بِبکَةً مُبارکاً: بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای مردم بنا نهاده شده همان است که در مکه است خجسته و رهنمون برای جهانیان. (آل‌عمران:96)

4- و جعلنی مبارکاً این ما کنت: (عیسی علیه‌السلام گفت): و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده است. (مریم: 31)

5- قل ربَّ أنزِلنی مُنزلاً مُبارکاً و أنتَ خیرُ المُنزِلین: بگو پروردگارا! مرا به جایگاهی خجسته فرود آور و تو بهترین میزبانانی. (مؤمنون:29)

3. اشاراتی از احادیث

1- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «اگر دو معامله‌گر راست بگویند برای هر دو خجسته می‌شود.» (الکافی 5/174)

2- امام رضا علیه‌السلام: «خداوند عزوجل به یکی از پیامبران خود وحی فرمود: هرگاه اطاعت شوم خشنود می‌گردم و چون خشنود گردم برکت می‌دهم و برکت من پایانی ندارد.» (الکافی 2/275)

3- امام علی علیه‌السلام: «با عدالت، برکت‌ها دو چندان شود.» (غررالحکم ح 4211)

4- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «در مدارا (رفق)، فزونی و برکت است.» (الکافی 2/119)

5- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «برکت، در آسان گرفتن است.» (میزان الحکمه 1/545)

6- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «قناعت، برکت است.» (الجعفریات ص 160)

7- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «برکت ده قسمت است، نُه قسمت در بازرگانی و یک قسمت در پوست‌ها. (حیوانات مانند گاو و گوسفند)» (بحارالانوار 103/5)

8- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «اگر در خانه‌ای خیانت باشد برکت از آن برداشته می‌شود.» (میزان الحکمه 1/547)

9- امام علی علیه‌السلام: «هرگاه گناهان بسیار و آشکار گردد برکت‌ها از میان می‌رود.»(الکافی 4/55)

10- امام صادق علیه‌السلام: «اگر میان مردم دادگری شود روزی از آسمان فرود آید و زمین برکت‌های خود را به اذن پروردگار متعال بیرون می‌آورد.» (الکافی 3/568)

4. نکته‌ها

مبارک، از جمله صفات قرآن است که سبب خیر و برکت و تأمین سعادت بشری در همه شئون زندگی شود. اگر کسی به آن عمل کند تا قیامت این ثبوت خیر و سعادت، دائمی است یعنی آثار آن مقطعی نیست تا روزی باشد و روزی نباشد. زندگی دنیوی و اخروی، جنبه مادی و معنوی دارد و وسیله و اسباب از به کارگیری فرامین قرآن است که سبب سعادتمندی در دنیا و آخرت می‌گردد.

* قرآن در لیله القدر ماه رمضان نازل شده است. لذا گویند: «ماه مبارک رمضان» که سبب هدایت همه انسان‌ها می‌باشد. برای همین شب قدر را خجسته و میمون و فرخنده می‌گویند.

* حضرت موسی علیه‌السلام چون با همسرش «دختر شعیب» در طریق مصر در بیابانی تاریک راه را گم کرد و وضع حمل به همسرش دست داد و شب سردی بود همین که شعله آتش را از دور دید خوشحال شد. «پس هنگامی‌که نزد آتش رسید ندایی برخاست که مبارک باد آن کس که در آتش است و کسی که در اطراف آن می‌باشد و منزّه است خداوندی که پروردگار عالمیان است.» (نمل: 80)

منظور از کسی که در آتش است موسی بوده که به آن شعله آتش که از میان درخت سبز نمایان شده بود، آن‌قدر نزدیک گردیده که گویی در درون آن قرار داشت و منظور از کسی که اطراف آن قرار دارد فرشتگان بودند که آن جایگاه مقدس را احاطه کرده بودند. (یا به عکس، در آتش فرشتگان و اطراف آتش موسی بود.»

حال این خجستگی و میمونی از بقیه آیه فهمیده می‌شود که خداوند موسی را مخاطب قرار داد که «ای موسی! من خداوند عزّ و برّ و حکیم هستم.»

پس از شعله آتش، خداوند بود که مستقیم با موسی سخن گفت.

* از موضوعات دیگر، زمین با برکت است که خداوند در سوره انبیاء آیه 81 فرمود: «ما بادهای شدید و طوفان را مسخّر سلیمان ساختیم که تحت فرمان او به‌سوی سرزمینی که ما آن را مبارک کرده بودیم حرکت می‌کرد.» این چه سرزمینی است؟ سرزمین شام.

امّا درباره سرزمین مبارک صنعاء یا مأرب در منطقه یمن خداوند در سوره سبأ آیه 18 فرمود: «در حقیقت در میان آن‌ها و سرزمین مبارک، آبادی‌ها متّصل به هم قرار داده بودیم و در میان آن‌ها مسافت را به‌اندازه، مقرر داشته بودیم در این راه‌ها شبان و روزان آسوده‌خاطر بگردید.»

پس، از این سرزمین مبارکِ با امنیّت، ناسپاسی کردند و گرفتار غفلت و انحراف شدند خداوند فرمود: «چنان آن‌ها را سخت تار و مارشان کردیم و برای آیندگان آن‌ها را حکایت‌ها گردانیدیم تا عبرت باشد.» (سبأ: 19)

شعلهٔ وحیِ نخستینِ موسی، در وادی مقدس از جانب طور کنار وادی ایمن در سرزمین مبارک نشان داده است. این نشانی‌های خاص قرآن با همان وادی‌ها و کوه‌هایی که در ناحیه سیناء و حوریث است تطبیق می‌کند از آن جهت که محلّ عبادت پیامبران گذشته و موسی و وحی آن‌ها بوده «وادی مقدس» و از آن جهت که در دامنه راست طور و سرزمین سرسبز و پُر برکت بوده، «جانب طور»، «وادی ایمن»، «بقعه مبارک» نامیده شد. (پرتوی از قرآن 3/90)

درباره مکان بابرکت آمده است:

* «خداوند اوّل خانه‌ای که بنهاد برای مردمان، اندر میان مکّه که مبارک و هدایت برای جهانیان است.» (آل‌عمران:96)

* امّا در سوره اسراء فرمود: «پاک و منزّه است خدایی که بنده‌اش را از مسجدالحرام شبانه به مسجدالاقصی (مظهر بیت‌المعمور آسمان چهارم) سیر داد، چنان مسجدی که اطراف آن را مبارک گردانیدیم.» (اسراء»: 1)

چون اطراف بیت‌المقدس، شام و مصر است که هر دو به سبب فراوانی نعمت‌ها و نورانی بودن سرزمین حول آن بوده‌اند.

* امّا درباره شخص مبارک همانند عیسی علیه‌السلام در سوره مریم آیه 31 خداوند فرمود: «من بنده خدایم به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است و مرا هر جا باشد مبارک گردانیده است.»

یعنی عیسی هر جا که باشد خیرش کثیر بوده و منفعت رسان و خجسته و جایگاه او محلّ خیر و برکت است.

* امّا درباره درخت مبارک، خداوند در سوره نور آیه 35 فرمود: «خداوند نور آسمان‌ها و زمین است. داستان نورش همچون چراغ دانی است که در آن چراغی است که چراغ در شیشه‌ای هست گویی شیشه ستاره‌ای درخشان است که از درخت مبارک زیتونی که نه شرقی و نه غربی است افروخته می‌شود.» چون از بهترین خوردنی و نوشیدنی و میوه و خورش، زیتون است که روغن آن سبب روشن شدن چراغ و آتش‌گیری به‌وسیله فتیله‌ای می‌گردد که از روغن آن استفاده می‌شده و …خداوند در تمثیل درخت زیتون یادآوری کرده که مبارک است.

* همه اسم‌های خداوند مبارک است. لذا خداوند در سوره الرحمان آیه 7 فرمود: «تبارک اسم ربک ذی‌الجلال و الاکرام: مبارک است اسم پروردگارت که شکوهمند و بزرگوار است.»

یعنی متبارک است الله که به رحمان نامیده شد، بدان جهت متبارک است که این همه آلاء و نعمت‌ها ارزانی داشته و افاضه فرموده است. در معنای کلمه جلال چیزی از معنای اعتلا و اظهار رفعت خوابیده مانند علو، تعالی، عظمت، کبریاء، عزّت؛ و در کلمه اکرام، بهاء و حسن خوابیده که دیگران را واله و مجذوب می‌کند، مانند علم، قدرت، حیات، رحمت، جود، جمال و حُسن. (المیزان 19/169)

* یکی از کلمات بسیار خجسته «بسم‌الله الرحمن الرحیم» است که بعضی غیر شیعه در اول هر سوره قرآن، آن را جزء سوره نمی‌دانند. امام باقر علیه‌السلام فرمود: «محترم‌ترین آیه را از کتاب خدا دزدیدند و آن آیه بسم‌الله الرحمن الرحیم است که بر بنده خدا لازم است در آغاز هر کار آن را بگوید، چه کار بزرگ و چه کوچک تا مبارک شود.» (بحارالانوار 92/238)

* در سوره مؤمنون آیه 14 خداوند بعد از تشریح خلقت انسان فرمود: «فتبارک الله احسن الخالقین: آفرین باد (مبارک باد) بر خدا که بهترین آفرینندگان است.»

تبارک‌الله، اختصاصی خداوند است به خیرات (مفردات راغب ص 44) پس مبارک و شایسته تعظیم است خداوندی که با بهترین وجه اندازه‌گیری می‌کند.

* کلمه مبارک از مصدر مبارکه می‌باشد که از برکت گرفته شده است. «برکت» به معنی خیر بسیار و مبارک به معنای محلی است که خیر کثیر بدان جا افاضه می‌شود. این کلمه هر چند در برکات دنیوی و اخروی استعمال می‌شوند. مراد از برکات دنیوی، وفور ارزاق و بسیار شدن انگیزه‌ها برای عمران و آباد کردن آن، با حضور و تجمع در آن برای زیارت و عبادت است این معنای مبارک بودن خانه خداست.

یکی از خواص این خانه که خدا آن را مبارک و مایه هدایت خلق قرار داده، این است که هیچ یک از طوائف اسلام درباره شأن آن اختلاف ندارند. (المیزان 3/444، 543)

* از آنجایی که کلمه مبارک بسیار در موضوعات مختلف استعمال می‌شود که همه جا معنی فرخندگی و خرسندی و خجستگی و نظیر این‌ها را دارد، مولانا در مثنوی هم از آن در موارد متفاوت استعمال کرده است از جمله که می‌گوید: مبارک باد کلام آن عارفی که مروارید اسرار را از صندوقچه دلش نشان می‌دهد و سالکان را به حقایق و معانی می‌رساند. امّا سخنان مرشد نمایان و مدعیانِ دروغین، مبارک نیست و گفتارشان بر سیاهی دلشان دلالت می‌کند. (1/720-719)

آخر هر گریه، آخِر خنده‌یی است **** مرد آخِربین مبارک بنده‌یی است (مثنوی 1/819)

سرانجام هر گریه‌ای، خنده است. هر کس عاقبت بین باشد بنده مبارک و خجسته‌ای است در این که مرد عاقبت‌اندیش و آخربین بنده‌ای مبارک است مولانا گفته: به‌عنوان مثال هر جا که آب روان باشد در آنجا سبزه می‌روید و هر جا که اشک‌ریزان باشد ثمره آن گریه، حصول رحمت الهی است. خوش به حال آن چشمی که از شوق لقای حضرت حق بگرید و مبارک باد آن دلی که از سوز و عشق حق تفتیده و بریان باشد. (1/820-818)

یکی از اصطلاحات مبارک در پا قدم است.

من بگویم: بس مبارک پاست او **** چون که او آمد، شود کارت نکو (1/3364)

من به بیمار می‌گویم: «این حکیم و طبیب قدم مبارکی دارد اگر او بر بالین تو حاضر شود تندرست و با عافیت می‌شوی.»

لذا افرادی که از بعضی چیزها کراهت دارند مانند مرگ و جناب عزرائیل، آدم‌های چشم‌شور، حسودان، ملامت گران و مانند این‌ها را نامبارک می‌شمرند که البتّه تفأل از نفس سرچشمه می‌گیرد اگر انسانی وارسته و شایسته باشد قدم عزرائیل را مبارک می‌داند.

* خداوند بعضی از زنان را هم مبارک نامیده است مانند ساره چنان‌که در تورات گوید: خداوند به ابراهیم فرمود: «از این به بعد همسر خود سارای را بدین نام مخوان بلکه اسم او را ساره بگذار، من او را مبارک زنی قرار داده و به تو نیز از او فرزند ذکوری می‌دهم و مبارکش می‌کنم تا از نسل او نیز امّت‌ها و سلاطین به جای مانده و شاخه‌ها منشعب شود. ابراهیم از شنیدن این بشارت خندید…» (و خداوند اسحاق را به او داد) (المیزان 7/310)

* یکی از اصحاب پیامبر صلی‌الله علیه و آله بیمار شد و پیامبر به عیادتش رفت تا از وی دلجویی کند. همین‌که صحابی بیمار نگاهش به جمال مبارک و قدم خجسته پیامبر صلی‌الله علیه و آله افتاد که به خانه‌اش آمدند، انگار زنده و به سلامت شد و گفت: بیماری برای من این سعادت را پدید آورد که شاه حقیقت هنگام صبح مبارک به دیدنم آمد تا این‌که به مبارکی قدوم او بهبودی و سلامتی خود را بازیافتم. چه فرخنده است رنج و بیماری و تب که به‌واسطه آن دریای رحمت شاهان حقیقت برای من به جوش و خروش آمد.

گر نمی‌دیدم کنون من روی تو **** ای خجسته و ای مبارک بوی تو (شرح زمانی 2/565، 537 و مثنوی 2/2479، 2141)

* امام صادق علیه‌السلام وقتی از منزلش بیرون می‌شد می‌گفت: «بار خدایا امروز مرا برکت ده و روزی‌اش به من برسان از قوت و نصرت و فتح و پاکی و هدایت و برکت… و در این بیرون شدن برکت و سود به من بده.» (بحارالانوار 16/108)

* از اغذیه مورداحتیاج همه مردم دنیا، نان و برنج است. لذا در اخبار متواتر از این طعام ضروری برای همگان، تأکید شده که انسان برکت آن را بخواهد. پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «خدایا به نان ما برکت بده و میان ما و آن جدایی میفکن. نان، مبارک است. خدای بزرگ برای به دست آمدن آن آسمان را چنان آفرید که بسیار ببارد و زمین را چنان‌که سبز شود و به‌وسیله نان (که می‌خورید) می‌توانید نماز خواند اگر نان نبود نماز و روزه گرفته نمی‌شد.» (الحیاه 3/291)

* گاهی کلمه مبارک بر فردی استعمال می‌شود که ذرّیه‌اش بسیار باشد و صالحان و خوبان از دودمان او به وجود آیند؛ چنان‌که در تورات آمده ابراهیم علیه‌السلام به فرمان الهی، اسماعیل را برای ذبح آماده کرد و در امتحان قبول افتاد. خداوند فرمود: من به خاطر این امتثالت تو را مبارک نموده و نسلت را به عدد ستارگان آسمان و ریگ‌هایی که در کنار دریا است زیاد می‌کنم. (المیزان 7/313)

* وقتی برای انسان‌ها در روزها و شب‌ها، در ساعتی خبر خوشی می‌آورند، یا چیزی که توقع آن را نداشته باشد یک مرتبه با آن مواجه گردد مورد مسرّت و فرح و خجستگی می‌شود، آن ساعت را مبارک گویند.

ای مبارک ساعتی که دیدی‌ام **** مُرده بودم، جانِ نو بخشیدی‌ام (مثنوی 2/1897)

چه ساعت مبارکی بود آن ساعت که تو مرا دیدی، واقعاً ای مرد خدا یا فرشته رحمت یا صاحب دل، من مرده بودم که تو جانی تازه به من بخشیدی. چون ملاقات شود در واقع دم عیسوی به او می‌خورد و روان به حالت بسط گرایش پیدا می‌کند.

* نکته‌ای را که اهل طریقت به شامّه معنوی گفته‌اند این است که بعضی مسائل در ظاهر برای شخص مبارک و میمون است امّا دانسته یا ندانسته برایش نامبارک است. مثلاً وام ربایی که می‌گیرد خوش‌حال می‌شود که صاحب ماشین یا خانه شده است. یا شخص، قاضی می‌شود و عدّه‌ای برای مبارک گویی این سمت را تبریک می‌گویند. یا دامادی پیدا کرده که صاحب پول و زیبایی است؛ امّا همه این‌ها بعدش نامبارکی است چون با ماشین تصادف می‌کند؛ و قاضی، ناحق قضاوت می‌کند و برای خودش عذاب را می‌خرد و آن داماد ورشکست یا معتاد درمی‌آید؛ و این نکته قابل تأمّل و تدبّر است و باید به خدا و امام زمان پناه برد از این شرور و آفات و نا خجستگی‌ها.

* برکت نبوت، خیر خداوندی است در چیزی خیرات در زمین و آسمان قرار گرفته و خداوند در سوره اعراف آیه 92 فرمود: «اگر اهل قریه‌ها ایمان بیاورند و تقوا بورزند هر آینه بر ایشان برکات زمین و آسمان را مفتوح می‌نماییم.» خیرات الهی که از عالم بالا و پایین نازل می‌شود محدود و محصور نیست تا شمرده شود و در معنی کم نمی‌شود تا از نظر محسوس قابل‌رؤیت و حس باشد. برکت به معنای خیری است که در چیزی مستقر گشته و لازمه آن شده باشد؛ مانند برکت در نسل که به معنای فراوانی اعقاب یا بقای نام و دودمان است. برکت در غذا که به معنای سیر کردن مردم بیشتری است. برکت در وقت به معنای گنجایش داشتن برای انجام کاری است که آن مقدار وقت معمولاً گنجایش انجام چنان کاری را ندارد. مقصود از «برکت» در لسان دین آن چیزی است که در آن خبر معنوی و یا مادی منتهی به معنوی باشد مانند آن دعایی که ملائکه در حق ابراهیم کرده و گفتند: «رحمت‌الله و برکاته علیکم اهل‌البیت: رحمت و برکات خدا مخصوص شما اهل‌بیت رسالت است.» (هود: 73) که مراد از آن، برکت معنوی مانند دین و قرب خدا و سایر خیرات گوناگون معنوی و نیز برکت حسّی مانند مال و کثرت و بقای نسل و دودمان و سایر خیرات مادّی است که برگشت آن به معنویّات می‌باشد. (المیزان 7/390)

* «از آسمان، آبی پر برکت فرود آوردیم تا بدان وسیله باغ‌ها و دانه‌های درو کردنی رویانیدیم و درختان تناور خرما که خوشه‌های روی هم پیچیده دارند این‌ها همه برای روزی بندگان است و با آن آب، سرزمین مرده را زنده گردانیدیم.» (ق:11-10)

خداوند خیر و منفعت آب باران را در این آیت بیان داشته و آن را مبارک نامیده که فایده ثابت و یُمن دارد. محل ریزش باران، محلّ خیر و برکت است که به زمین، درختان، بوته‌ها، گل‌ها و اهل زمین عاید می‌شود.

* حافظ می‌فرماید:

ساقیا آمدن عید مبارک بادت **** و آن مَواعید که کردی مَرَواد از یادت (غزل:18)

ای ساقی فرا رسیدن عید بر تو مبارک باشد و فراموشت نشود وعده‌هایی که داده بودی.

مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد **** نیّت خیر مگردان که مبارک فالی است (غزل:68)

بشارت دادند که بر عاشقان خواهی گذشت و به دیدار آن‌ها می‌آیی چه نیّت خوب و مبارکی است و آن را تغییر مده.

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی **** آن شب قدر که این تازه براتم دادند (غزل:183)

چه سحرگاه و شب مبارکی بود آن شب قدری که سند آزادی از گناهان را به من عطا کردند و اجازه ورود به کوی عشق را دادند.

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق **** هر دَم آید غمی از نو به مبارک بادم (غزل 317)

از زمانی که مطیع عشق شدم و حلقه بندگی‌اش را به گوش کردم هر لحظه اندوهی نو به من می‌رسد و می‌گوید مبارک باد که به این حلقه پیوستی.

حافظ! شب هجران شد، بوی خوش وصل آمد  **** شادی‌ات مبارک باد، ای عاشق شیدایی (غزل: 493)

ای حافظ! شب دوری از یار به اتمام رسید و بوی دل‌پذیر وصال به مشام رسید. ای عاشق بی‌قرار! شادی‌ات مبارک باشد.

* چون به خانه‌ای در آمدید به یکدیگر سلام کنید، درودی که نزد خدا مبارک و خوش است. (نور:61) منظور از سلام کردن بر هر کسی که در خانه باشد و طرف مقابل هم جواب سلام را می‌دهد. سلام، خود محبّت از جانب حق است چون او این ادب را تشریع و حکم آن را هم بیان فرموده تا مؤمنین با یکدیگر تحیّت گویند. نتیجه آن باشد که سلام کردن، خجسته و مبارک است یعنی دارای خیر بسیار بوده خوش، طیّب و امنیّت آور است.

هم برای سلام کننده و هم برای شنونده، نوعی گسترش ثبوت خیر است و محلّ سلام و جواب هم با یُمن و فرخنده می‌شود.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.