نمک و نمکین
قلب اولیاء خدا بر اثر عنایت و ریاضت نفس، بهکلی عوض شده و از هوی و هوس نجات پیداکردهاند. انگار چیزی در نمک زار مدتی قرار بگیرد، نمکی میشود و آثار آن چیز محو میشود. قلب اولیاء هم سفید و پاک و استحاله شده است.
آن نمک، کز وی محمد، املح است **** ز آن حدیث با نمک، او افصح است
اولیاء نمکین شدن را از نمکین بودن پیامبر گرفتهاند که حضرتش فرمود: «یوسف از من زیباتر بود و من از او بانمکترم.»
این نمک باقی است از میراث او **** با تواند آن وارثان او، بجو
این نمک معنوی از میراث پیامبر باقی مانده است، نزد وارثان پاک یعنی نزد صاحبان ولایت و اولیاء به حق که همیشه موجود هستند. چون نبی از اسماء الله نیست، اما ولی از اسماء الله است و ولایت که باطن نبوت است، همیشه باقی است؛ و در هر عصر و زمان انسانهای کامل که مظهر ولایت الهی هستند، وجود دارند.
پیش تو نشسته، تو را خود پیش کو؟ **** پیش هستت، جان پیش اندیش کو؟
وارثان نمکین و اولیاء حقیقت، از تو دور نیستند، نزدت میباشند. اگر تو مجردی دیگر پیش و پس تو کجاست؟ جان جنبه مادی ندارد تا پیش و پس و بالا داشته باشد تا وقتی انسان اسیر جسم باشد، جان پاک در کار نیست تا با نمکینها در ارتباط باشد و استفاده کند.