وادی حیرت
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری در «منطقالطیر» درباره وادی حیرت میفرماید: وادیای است که درد و حسرت دارد، آه و سوز به بار آورد. شب و روز یا در آتش باشد و یا همانند یخ سرد باشد. آنچه از توحید بر جانش افتاده بود، جمله گم گردد.
اگر به این سالک گویند: تو مستی یا پندار، هستی یا نیستی، در ظاهری یا در باطن، بر کناری یا در عیانی، در مقام فناء هستی یا بقاء. او گوید: نمیدانم کجایم و کیستم. عاشقم اما ندانم برکیم و از عشق خود هم خبر ندارم، گاهی دلی پر عشق دارم و گاهی خالی.