وصال
این آرزوی یک شیعه است که به وصال حضرتش برسد و این آرزو از بهترین و بالاترین حاجتها بشمار میرود. چون محب در فراق و هجران یار به سر میبرد و ازآنجاکه بسیار دوری کشیده است، زبان حال و قالش میگوید: کِی هجران به سر میآید و آن روز وصال کی فرامیرسد، ای محبوبی که نهایت آرزوی مشتاقانی.
البتّه باید دانست که شرایط در شخص طالب وصال میباید جمع باشد تا بهنوعی در خواب و کشف و الهام و سنه و بیداری، از وصال محبوبش به عاشق دلسوخته و محبی که کاسهٔ صبرش به سر آمده، خبری برسد.
لذا طولانی شدن ایّام هجران، همراه با فشار زندگی و سختی زمانه و شماتت دشمنان و … سبب میشود که امید وصال در محبین، کمرنگ شود. کار به سوختن است و این هم با عنایت ممکن میشود؛ محب نمیتواند در برابر سوختن فراق، طاقت بیاورد لذا اگر عنایت نباشد، از وصال حقیقی دور میشود.