چرا انسان زنش را بزند
دو جوان اهل دانش عرب، به منزل استاد آمدند. یکی واسطه بود و دیگری عرض سؤال داشت و گفت: زنم را زدم و در حال خشم حرف ناروائی هم زدم و زنم از خانه فرار کرده است و نمیدانم در این شهر غریب قم، به کجا رفته و به اشتباه خودم پی بردم…
استاد فرمودند: این چه کاری است که انسان زنش را بزند و کارش به اینجا ختم شود؛ آن هم از کسی که درس دین خوانده است!