کفش بهتر از امارات
امام در سفری که بهجانب بصره به جهت جنگ جمل میرفتند در «ربذه» فرود آمدند؛ حجاج مکّه نیز آنجا نزدیک حضرت از حیواناتشان پایین آمدند تا کلامی از آن حضرت بشنوند و استفاده کنند؛ آن حضرت در خیمه خود تشریف داشت.
ابن عبّاس، به جهت آنکه حضرت را از اجتماع مردم خبر دهد، رفت تا حضرت را از خیمه به بیرون دعوت کند، گفت: «به خدمت آن حضرت رفتم، دیدم کفش خود را وصله میزند و پینه میدوزد، گفتم: احتیاج ما به آنکه اصلاح کار ما کنی بیشتر است از آنکه این کفش پاره را وصله بزنی. حضرت، پاسخ مرا نداد تا از اصلاح کفش خود فارغ شد، آنگاه آن کفش را گذاشت پهلوی آن کفش دیگر و به من فرمود: این جفت کفش مرا قیمت کن؛ من گفتم: به خاطر کهنگی، قیمتی ندارد؛ فرمود: بااینهمه چند ارزش دارد؟ گفتم: یکدرهم یا نیم درهم؛ فرمود: به خدا سوگند که این جفت کفش در نزد من بهتر و محبوبتر است از امارت و خلافت شما، مگر اینکه بتوانم احقاق حقّی کنم یا باطلی را دفع نمایم». (منتهی الامال، ج 1، ص 149)