گریه تأسف

استاد عارف می‌فرمود: «در نجف عالِمی بسیار بزرگ بود که به ما نسبت نزدیک داشت. او دارای پسرانی بود که یکی از آن‌ها با پدرش مخالف بود و گاهی جلوی افراد به پدرش حرف‌های ناصواب می‌زد و هتک حرمت می‌کرد. وقتی این پسر می‌خواست وفات کند، خیلی گریه می‌کرد؛ به او گفتند علت گریه تو برای چه چیز است؟ می‌گفت: «انّما یخشی الله من عباده العلماء: از بندگان خدا تنها دانایان از خداوند هراس دارند.»

کنایه از این‌که من عالم ربّانی نشدم و چه اشتباهی نسبت به پدر عالِم خود کردم و الآن دیگر وقت برای توبه نمانده است.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.