نظر بر عیب نیست
استادی با مریدان بر مرداری گذر کردند. همه دستها بر بینی نهاده بودند و رو میگردانیدند و با شتاب میگذشتند.
استاد نه بینی گرفت و نه روی گردانید و نه گام تیز کرد. گفتند: استاد چه مینگری؟ فرمود: «آن دندانهایش چه سپید است و خوب!» آری! مرد نیک را نظر بر عیب کی باشد.