وادی معرفت
عطار در «منطقالطیر» وادی معرفت را وادی سوم نام برده است.
در راه سلوک، ترقی و زوال دائماً در کار است؛ هر کس به حد و ظرف خودش راه میرود یعنی سیر به کمال و قرب، به حسب حال رونده است. مثلاً اگر پشهای به آسمان بپرد، به تند بادی از بین میرود و از سیر بازمیماند. چون آفتاب معرفت بر قابلی بتابد، جانش بینا شود و به صدر نشیند و مغز و دوست را ببیند نه پوست و دشمن را.
هر چه بیند ذرهذره به کوی دوست رود و دوست از زیر نقاب همانند روز، خودش را بنماید. البته از صد هزاران، یکی اهل معرفت شود و اسرار را ببیند. با استاد غواص میتوان راه رفت، شوق و تشنگی لازمه وادی معرفت است و از اکتساب و ازدیاد کیفی معارف کوتاهی نباید کرد.
نشستن و دست روی دست گذاشتن، قوه طلب از بین میرود و به هیچ اسراری پی نتوان برد. آن کس که این وادی را پیش نبرد، باید لباس تعزیت و ماتم هجران بپوشد.