آثار دید و نور اولیاء
سایهٔ شاهان طلب، هر دم شتاب **** تا شوی ز آن سایه بهتر ز آفتاب (۲/۲۲۱۶)
هر آن شتابان سایه شاهان را طلب کن تا بهوسیله آن از آفتاب عالمتاب نیز درخشانتر شوی یعنی با نور اولیاءالله که سایه حقتعالی هستند، نورانی میشوی.
جهد کن تا مست و نورانی شوی **** تا حدیثت را شود نورش رَوی (۵/۲۴۸۵)
بکوش تا مست و نورانی شوی تا نور استاد کلام تو را سیراب کند؛ یعنی کلام تو از نور هدایت انسان کامل آکنده میشود و خاصیت آن را پیدا میکند.
تا که نور او کُشد نار تو را **** وصل او گلشن کند خار تو را (۲/۱۲۴۶)
تا نور آن مرشد صادق، آتش نفس تو را خموش سازد و وصال او، خارستان صفات شیطانی تو را به گلستان صفات رحمانی تبدیل کند.
آن نور او چو بر آتش چکد **** چَک چَک از آتش برآید برجهد (۲/۱۲۵۷)
همینکه آب نور او روی آتش بریزد، از آتش صدای چک چک بلند میشود. (نور باطن مؤمن کامل و مرشد فاضل مانند آب است که اگر بر سر آتش ریخته شود، نفس از آن مضطرب میشود و به خموشی میرود.)
[چَک چَک: آواز صدای سوختن فتیله چراغ وقتیکه تر باشد.]
گر سفر داری، بدین نیّت برو **** ور حضر باشد، از این غافل مشو (۲/۲۲۱۷)
اگر خیال سفر کردن داری با همین نیّت برو و اگر در حضر هستی، از این نکته غافل مشو (اگر به سیر و سیاحت میپردازی به این نیت برو و اگر هم در حضری و در مواطنت متوطّنی، باز این مطلب را فراموش نکن که باید به حضور مردان حق برسی تا روحت همیشه زنده و شاد بماند)
تیغ در زرّاد خانهٔ اولیاست **** دیدن ایشان، شما را کیمیاست (۱/۷۱۶)
شمشیر تیز در کارگاه اسلحهسازی اولیای الهی است و دیدن اولیاء برای شما مانند کیمیاست.