آفتپذیری
آفت به معنای آسیب و بلا و زیان است. پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «هر چیزی آفتی دارد که مایه فساد آن میشود.»
اگر درختی بخواهد رشد کند و ثمر دهد، به حراست و مراقبت و سمپاشی و کود و … احتیاج دارد و اگر باغبان مراعات نکند، نه درخت به رشد حقیقی میرسد و نه خوب میوه میدهد. انسان هم اگر بخواهد به کمال برسد تزکیه و اصلاح نفس لازم دارد، اما بعضیها به «آفتپذیری» مبتلا هستند.
یعنی یقین آنها بوی شک میگیرد. ایمان آنها رنگ سستی میپذیرد. عبادتشان ریا پذیر میشود. امانت نزدشان وسوسه خیانت میگیرد. علمشان به فخر گرایی تبدیل میگردد. ثروتشان به بخل مبتلا میشود.
دینشان به هواپرستی خراب میگردد. توحید آنان زمزمه شرک مینماید. کمکشان به دیگران صدای منّت پذیری را در گوش طنینانداز میکند و زهدشان میل و رغبت به دنیا را آماده میکند.
آفت این در، هوا و شهوت است **** ورنه اینجا، شربت اندر شربت است (مثنوی)
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «هوی و هوس آفت عقلهاست.»
امام صادق علیهالسلام فرمود: «آفت دین، حسد و عجب و فخر و مباهات است.»
با وجود آنکه عجب خود از صفات خبیثه است اما منشأ آفات و صفات خبیثه دیگر میشود مانند کبر، غفلت، غرور، جهل، لجاجت، اصرار بر گناه و …
امام صادق علیهالسلام فرمود: «تقوا داشته باشید و از خدا بترسید و بهوسیله ورع و پرهیزگاری دین خود را از خطر آفت و سستی و زوال حفظ کنید.»
رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمود: «آفت سخن گفتن، دروغ است. آفت علم، فراموشی است. آفت حلم، سفاهت (بیخردی) است. آفت عبادت، سستی کردن است. آفت زرنگی (ظرافت)، تکبّر و نخوت است. آفت شجاعت، ظلم است. آفت سخاوت، منّت نهادن (و در روایت دیگری آمده اسراف کردن) است. آفت زیبایی، خودخواهی است. آفت نسب، افتخار است.»
در تزکیه نفس، رعایت اعتدال از یک طرف و از طرف دیگر مواظبت بر افکار سوء لازم است. البته باید در دل از حقتعالی استمداد جوید و از تلوّن و دمدمی مزاج بودن پرهیز کند و بداند که صرف دانستن در مبارزه با آفات کافی نیست؛ بلکه باید بهطور اصولی کار کند که اگر چنین ننماید، احتمال خرابی و نابودی در آینده وجود دارد.
تا انسان از رذایل که آفات نفس هستند، دست نکشد، درب حقایق به رویش باز نمیشود و چشم جانش نخواهد دید.
سیر و سلوک معنوی هم بسیار آفتزا و پر بیم و خطر است. چون در هر قدم خطری و در هر گوشه راهزنی است. پس باید از مرشد راه رفتهای صادق و عالم و آگاه به راه، استمداد جوید تا آن آفات را شناسایی نموده و دفع نماید.
پیر را بگزین که بیپیر این سفر **** هست پرآفت و خوف و خطر (مثنوی)
پس رهی را که ندیدستی تو هیچ **** هین مرو تنها، ز رهبر سَر مَپیچ
گر نباشد سایه او بر تو گول **** پس تو را سرگشته دارد بانگ غول
از عارفی پرسیدند: اخلاص چیست؟ گفت: «آن است که از آفات اعمال خلاص یابی.»
که منظور از آفات اعمال، آنچه انسان را از عبادت باز دارد یا عبادت او را در درگاه حق تا مقبول کند.
روح اولیاءالله که در وصال الهی متنعّماند، هرگز در معرض گزند و آسیب قرار نمیگیرند و هیچ آفتی از آفات مادّی و جسمانی نمیتواند بر روح آنان گزندی رساند.
روح او چون صالح و تن ناقه است **** روح اندر وصل و، تن در فاقه است (مثنوی)
روح صالح، قابل آفات نیست **** زخم بر ناقه بوَد، بر ذات نیست