احوال
حالات مردان اهل سلوک را حد و قانونی نیست تا کسی سر در بیاورد. چون تجلی حق را غایت نیست. معدن تجلی مانند دریاست، چون موج برآید، به نهر رسد و صحرا و زمینها پر آب گردد. هزاران نبات و گیاه و گل از این آب نمودار میشوند.
آب یکی است اما انواع سبزیها و نباتات و گیاهان و گلها و میوهها از آن سیراب و به اشکال و رنگهای مختلف و ثمرات گوناگون نتیجه دهند. از دریای بیکران و با عظمت حق، آب (واردات) بر دلهای سالکان و محبان میآید، هر کس بهاندازه قابلیت، حالاتی از علم و حقایق و معانی و مکاشفات بر او ظاهر میگردد. در قرآن سوره رعد آیه هفده میفرماید: «خداوند از آسمان آبی فرستاد و از هر دره و رودخانهای به اندازه آنها سیلابی جاری شود» پس به قدر و اندازه هر کس حالاتی نازل میشود: وقتی ارادت در مرید نماید، ساعتی درد طلب وی را خسته کند، زمانی نورانیت وی را منور گرداند، وقتی اسرار مراقبت مستحکم نماید، لحظاتی محب شود و ساعتی در شراب اشتیاق عطشان گردد.
زمانی از مکاشفه متلوّن و ساعتی در مشاهده متمکن گردد. وقتی از عظمت محو و ساعتی از لطف در صحو شود. زمانی از جلال بریان و وقتی از جمال گریان گردد. زمانی از خوف سوخته و ساعتی به رجاء زنده گردد. وقتی به حق باقی و ساعتی از خود فانی شود.