وبلاگ

ناله برای نوازش

مرحوم عارف بالله حاج اسماعیل دولابی فرمود: بچه دبستانی که بودم روزی از کوچه عبور می‌کردم. گویا بچه‌ها لانه زنبور را خراب کرده بودند و زنبورهای عصبانی در پی انتقام بودند، من که بی‌خبر از همه‌جا موهای سرم را تراشیده بودم، به من حمله کردند و حسابی نیش زدند.

ناله‌ام بلند شد و پدر و مادرم شروع کردند به نوازش و مقداری شیره انگور جای نیش زنبورها مالیدند تا زهر را بیرون بکشند و سوزش آن تمام شود. گر چه سوزش سرم مرا ناراحت می‌کرد، از یک طرف به خاطر این‌که چند روز از مدرسه رفتن معاف خواهم بود و از طرف دیگر به خاطر نوازش‌های شیرین و دل‌نشین پدر و مادرم از ته دل خوشحال بودم. گاهی اوقات تصنّعی آه و ناله می‌کردم که آنان بیشتر نوازشم کنند حال! ما با خدا و اولیائش همین کار را نمی‌کنیم؟

آیا خیلی از این آه و ناله‌ها و نازها که برای خدا و ائمه می‌کنیم به خاطر لذتی نیست که از نوازش‌های آن‌ها می‌بریم. از این طریق می‌خواهیم نوازش‌های آنان بیشتر شود؟ البته خدا و اولیائش ناز کردن‌های بنده‌ها را هم خریدارند، درحالی‌که اگر انصاف بدهیم ناز کردن به آن‌ها و ناز خریدن به ما می‌آید.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.