اخبار از حال پدر شیخ لطیف
شیخ لطیف فرزند ملّا درویش بهاری در نجف اشرف شاگرد مرحوم بهاری بود و در درس ایشان شرکت میکرد. گوید: روزی به محضر آقای بهاری رفتم ایشان در من نگریست و فرمود: خوب است شما چند روزی به بهار بروید! عرض کردم: آقا من در نجف در کنار امیرالمؤمنین و از درس شما بهرهمندم، بروم بهار چه کنم؟ فرمود: درست است، اما شب گذشته نه پدرت ملّا درویش در بهار خوابیده و نه من. [پدرت برایت دلتنگ میشود و گریه میکند صدای گریهاش خواب شب را از من گرفته، برو بهار به او سر بزن] گفتم: چطور ایشان در بهار هستند و شما در نجف. فرمود: آن بنده خدا، بسیار ناراحت بود و پیوسته شما را صدا میزد. پس از فرمایش استاد عازم ایران و شهر بهار شدم. از پدرم جریان را پرسیدم. گفت: من بسیار دلتنگ بودم، گفتم: شما در بهار و استاد در نجف، چگونه ایشان از حال شما خبر میداد؟ پاسخ داد: نه راه دور نیست!