ارادت
ارادت، خواستن است.
چون در مرید صادق ارادت پدید آید، بداند که ارادت دولت بزرگی است و تخم جمله ارادت از پرتو انوار حق است؛ زیرا تا خداوند به صفت ارادت (و مریدی) به روح بنده تجلّی نکند، نور اراده الهی بر دل بنده نیاید و طالب حق و طالب دوستان حق نگردد.
چون این تخم سعادت در زمین دل به مواهب الهی افتد، باید که مهمان غیبی را عزیز دارد و ضایع نکند. پس اول منزل طالبان درگه اِله ارادت است و وقتی مرید دست ارادت به کامل میدهد، باید حسن ظنّ و حسن نیّت به همه کس و خصوصاً استاد داشته باشد.
تا طالب صادق اول مرید نبوَد، در زمین طلب او هیچ تخم کاشته نشود. پس تخم ارادت در زمین دل مرید ریخته شود؛ و مرید وقتی مرید است که مرید مراد شیخ باشد نه مرید مراد خویش.
ارادت خواستن مزد است در راه بردن. ارادت را سه نشانه است:
۱) ارادت دنیایی محض و نشانهاش این است: زیادت دنیا به نقصان در دین راضی بودن، از درویشان مسلمان اعراض کردن و از مولی حاجت دنیایی خواستن.
۲) ارادت آخرت محض و نشانهاش این است: در سلامت دین به نقصان دنیا راضی بودن، مؤانست به درویشان داشتن و از مولی حاجت آخرت خواستن.
۳) ارادت حقّ محض و نشانهاش این است: پای بر دو گیتی فرا نهادن، از خلق آزاد گشتن، از خود باز رستن است.
اهل عرفان گویند ارادت مرید بدون بیعت ولیّ خدا درست نباشد. خداوند در سوره فتح ۱۰ فرمود: «همانا آنان که با تو بیعت میکنند، جز این نیست که با خدا بیعت میکنند. این دست خداست که بالای دستهاست. هرکس پیمان شکند، بر ضرر خود اقدام کرده و هرکس به پیمان خود با خدا وفا کند، به زودی خداوند به او پاداش بزرگی خواهد بخشید.»
اما دلیل بر ارادت، سوره کهف آیه ۷۰ است: «(خضر به موسی گفت) پس اگر دنبال من میآیی، از من چیزی نپرس تا خودم در آن باره سخنی برایت به میان آورم.»