از هزار باب علم علی علیه السّلام
ابن عبّاس گفت: «از امام علی علیه السّلام حدیثی شنیدم که معنایش را نفهمیدم، شنیدم که میفرمود: پیامبر صلیالله علیه و آله در بیماریاش با من خلوت کرد و کلید هزار باب علم را به من آموخت و از هر بابی هزار باب دیگر، باز میشود». بعد ابن عبّاس گفت: من در «ذی قار» میان خیمهٔ امام نشسته بودم که آن حضرت، امام حسن علیه السّلام و عمار را فرستاد تا مردم را امر به کوچ کنند. بعد رو به من کرد و فرمود: «ای پسر عبّاس! حسن علیه السّلام با یازده هزار نفر، یک (یا دو) نفر کمتر، پیش تو میآیند».
ابن عبّاس میگوید: «پیش خود گفتم، اگر همانگونه که علی علیه السّلام فرموده باشد، معلوم میشود که این یکی از هزار باب علم است؛ وقتی امام حسن علیه السّلام با آن لشکر به ما نزدیک شدند بهسوی امام حسن علیه السّلام رفتم و به نویسنده سپاه که نام همه افراد سپاه نزد او بود، گفتم: چند نفر در لشکر شماست؟ گفت: یازده هزار، یک (یا دو) نفر کمتر»!