از کدام معلم بشری
ملاصدرا صاحب اسفار اربعه، در باب نهم رساله سه اصل، میفرماید:
اگر هر علمی چنان است که تو دانستهای و یا باید که از راه نقل و مشیخه فراگیرید، پس چرا حقتعالی در چندین مواضع از قرآن جمعی را که به تقلید مشایخ و آبای خود در اعتقادات، اعتماد نمودهاند را مذمّت مینماید؟ اگر هر علمی باید که از اسناد به طریق متعارف شنوند، آنچه حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام از خود خبر داد و فرمود: «لو شئتُ لأوقرتُ سبعین بصیراً من تفسیر فاتحهالکتاب: اگر بخواهم میتوانم هفتاد بار گران شتر از تفسیر سوره حمد بگویم»، از کدام معلم بشری به طریق معهود فراگرفت؟
از امام زینالعابدین علیهالسلام منقول است که فرمود: «انّی لأکتم من علمی جواهره: من از علمم گوهرهای آن را کتمان میکنم»، این چه علم است و آن کدام علم است که از غایت شرف و عزّت از فهمها پنهان است و جمعی از مسلمانان آن را نعوذبالله کفر میشمردند؟ و قائل بدان را بتپرست و مستوجب کشتن میدانستند؟
* فقیر گوید: در بحارالانوار، ج 40، ص 157 از کتاب قوتالقلوب ابوطالب مکی از امیرالمؤمنین علیهالسلام مثل همین روایت، «هفتاد بار گران شتر» را نقل کرده و از ابن عباس نقل کرده که یک شب امام علی علیهالسلام از سر شب تا صبح در شرح باء از بسمالله شرح کرد و به حرف سین نرسید و امام فرمود: «اگر بخواهم چهل بار گران شتر از شرح بسمالله میتوانم بگویم».