اشک و گریه
گریان شدم بزاری، گفتم که حکم داری؟ **** فریادرس بیاری، ای اصل روشنایی
چون دید اشک بنده، آغاز کرد خنده **** شد شرق و غرب زنده، زان لطف روشنایی
ای همرهان و یاران، گریید همچو باران **** تا در چمن نگاران، آرند خوش لقایی
مولانا در دیوان شمس
گریان شدم بزاری، گفتم که حکم داری؟ **** فریادرس بیاری، ای اصل روشنایی
چون دید اشک بنده، آغاز کرد خنده **** شد شرق و غرب زنده، زان لطف روشنایی
ای همرهان و یاران، گریید همچو باران **** تا در چمن نگاران، آرند خوش لقایی
مولانا در دیوان شمس