اظهار منیّت
گستاخی بنده با حق، مراتبی دارد، بدترین جرئت، اظهار منیّت و خودبینی کردن است. چطور بنده جرئت پیدا میکند در مقابل ربّ الارباب ادعای بزرگی کند با اینکه ذرّهای بیش نیست. در مقابل وجود قاهر مطلق، موجود موهوم مجازی هیچ است، اما حضرت حق اینان را هم مهلت میدهد؛ تعجیل در عقوبت نمیکند. با اینکه این نوعی منازعه و اظهار کبر است و کبریایی حق را است. بنده نشنیده که خداوند در قرآن فرمود: «کُلّ شی هالک الّا وَجهه: هر چیزی نابود شدنی است، مگر حقیقت او» (قصص/۸۸) که دیر یا زود نابود میشود. پس تا از لا، یعنی نیست شدن، کسی نگذرد و خود را به نفی نرساند، به بقا نمیرسد و این قاعدهای است بس دقیق که جای هیچ شکی در طریقت برای سالک نیست.
طالبی بر در خانهٔ مطلوب و استادی رفت تا سلوک کند. در خانه زد، استاد فرمود: کیستی؟ گفت: منم. فرمود: برو تا تو هستی و خامی، لایق اتصال نیستی. طالب رفت و یک سال در هجران بود تا پخته شود، بعد از یک سال آمد در خانه زد، استاد فرمود: کیستی؟ گفت: تو هستم ای دلستان. فرمود: اکنون چون من شدی بیا داخل. پس انّیت، حجاب اکبر است و خود دوگانگی است. تا سالک از وجود مجازی خود دست نکشیده باشد، نمیتواند سلوک را ادامه دهد و به بقاء برسد. خانه وحدت، یگانگی است و منیّت ضدّ وحدت است. سوراخ سوزن، جای یک رشتهٔ نخ است، اما جای رفتن پرندهای و شتری نیست که شتر با تکبّرش جای ورود به خانه وحدت را ندارد. با مقراض ریاضت و توسل میشود، این خودبینی را از بین برد.