امام و مرقال
مرقال در فتح مکه، مسلمان شد و در تمام جنگهای اسلامی شرکت داشت و از اصحاب واقعی امیرالمؤمنین به شمار میرفت؛ از قریش در جنگ صفین فقط پنج نفر با امام بودند که یکی از آنها او بود؛ او در انتشار فضایل امام، کوشا و با زبان و دست و عمل از امام حمایت میکرد؛ و راوی حدیث «من کنت مولاه، فعلیٌ مولاه» از رسول خدا هم به شمار میرود.
امام روزی فرمود: در میان شما چه کسانی حدیث غدیر را از پیامبر شنیده است؟ دوازده نفر برای شهادت آماده شدند که یکی از آنان مرقال بود.
روزی از ایام جنگ صفین، امام به طور مزاح به پرچمدار خود، مرقال فرمود: تا کی میخوری و میآشامی؟ عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! کوشش میکنم که دیگر از میدان برنگردم. امام فرمود: در مقابل دیدن کتیبه ذی الکلاع حمیری مرگ سرخ از آن میبارد؛ کنایه از اینکه قاتل تو ذی الکلاع میباشد.
عرض کرد: به خدا قسم دوست ندارم که زمین و آسمان از من باشد و با دوستان تو دشمنی و یا با دشمنانت دوستی؛ امام فرمود: خدایا! شهادت را نصیبش فرما و او را با پیامبرت محشور کن.
خلاصه، مرقال در این جنگ (صفین) پرچم جنگ را پیشاپیش عمار یاسر به جلو میبرد و با نیزه میجنگید تا اینکه امام، متوجه شدند که پرچم توقف کرده است؛ کسی را به نزد مرقال فرستاد که پرچم را پیش ببرد، مرقال گفت: شکم مرا ببین که چگونه پاره شده است، سلام مرا به امیر مؤمنان برسان و بگو رحمت و برکات خدا بر تو باد.
آری، مرقال به دست ذی الکلاع کشته شد و حریفش هم به دست او کشته شد؛ مرقال و عمار در یک روز شهید شدند و امام جسد این دو نفر را در کنار هم نهاد و بر ایشان نماز گزارد و دفن نمود. (پیغمبر و یاران، ج 5، ص 298- رجال کشی اسد الغابه- نهجالبلاغه ابن ابی الحدید.)