انشاءالله
پادشاهی عاشق کنیزی شد و او را خرید، کنیزک بیمار شد. شاه به اطبّاء، برای درمانش مراجعه کرد و آنان گفتند: ما او را درمان میکنیم و هر کدام همانند حضرت مسیح هستند؛ پس نتوانستند او را معالجه کنند، به خاطر اینکه خودبین بودند و به علم طبّ خود، اعتماد کامل داشتند و مهمتر اینکه «انشا الله» اگر خدا بخواهد را نگفتند.
علم و قدرت خداوند، فوق همه علوم و قدرتهاست و بیتوجهی به مسبّب الاسباب، دلیل غفلت و قسوت است که بر آدمی چیره میگردد. اگر بعضی اهل معرفت در زبان «انشا الله» جاری نکنند اما در جانشان اعتقاد به «انشا الله» قرین است؛ چرا که آنان مؤثر در وجود را حقیقتاً حق دانند و حدوث هر چیزی را به مشیت حضرت حق دانند.