انگشتری در نماز به سائل داد
ثعلبی در تفسیرش روایت کرده است: «روزی عبّاس، عموی پیامبر صلیالله علیه و آله بر کنار چاه زمزم نشسته بود و حدیث نقل میکرد، ناگاه ابی ذر غفاری حاضر شد و گفت: ایها الناس! منم ابی ذر غفاری، از رسول خدا صلیالله علیه و آله به این دو گوش خود شنیدم، اگر دروغ بگویم هر دو گوشم کر شود و دیدم به این دو چشم و الّا هر دو چشمم کور شود، حضرتش میفرمود: علی علیهالسلام قائد و پیشوای نیکوکاران و کشنده کافران است؛ یاری کرده شده است هر که او را یاری کند و مخذول است هر که او را یاری نکند.
من نماز ظهر کردم در روزی از روزها با رسول خدا صلیالله علیه و آله؛ سائلی در مسجد، سؤال کرد کسی چیزی به او نداد؛ سائل دست بهسوی آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا! گواه باش که من در مسجد رسول خدا صلیالله علیه و آله سؤال کردم و کسی چیزی به من نداد؛ و علی علیهالسلام در رکوع بود حضرت با انگشت کوچک دست راستش اشاره بهسوی سائل کرد و پیوسته انگشتر را در آن دست میکرد و سائل آمد و انگشتر را از انگشت آن حضرت گرفت و حضرت رسول نیز در نماز بود و این واقعه را مشاهده میکرد؛ چون از نماز فارغ شد سر بهسوی آسمان بلند کرد و گفت: «خداوندا! برادرم موسی از تو سؤال کرد و گفت: پروردگارا به من شرح صدر بده و آسان گردان برای من کار مرا و بگشا گره از زبانم که بفهمند سخن مرا و بگردان از برای من وزیری از اهل من که آن هارون است و محکم گردان به آن بازوی مرا و شریک گردان او را در کار من، پس دعای او را مستجاب گردانیدی و به او خطاب کردی بهزودی محکم گردانم بازوی تو را به برادر تو و برای شما هر دو سلطنتی و استیلایی بدهم؛ خداوندا! منم محمد، پیغمبر تو و برگزیده تو؛ پس بگشا برای من سینهٔ مرا و آسان کن برای من کار مرا و بگردان از برای من وزیری از اهل من که او علی علیهالسلام است، محکم گردان به او پشت مرا».
ابی ذر گفت: هنوز سخن آن حضرت تمام نشده بود که جبرئیل از جانب خداوند جلیل، نازل شد و گفت: یا محمد! این آیه را «إنّما ولیّکم الله و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصبلوة و یؤتون الزّکوة و هم راکعون»(مائده:55) بخوان و این آیه در شأن علی علیهالسلام نازل شد. (حق الیقین، ص 50)