وبلاگ

ایّام عاشورا

استاد عارف تا آن‌وقت که سکته نکرده بود، عاشورا که می‌شد دیگر عاشورایی و بی‌قرار بود. اگر کسی روضه می‌خواند، اشک می‌ریخت. ایشان منقلب بود و آرام و قرار نداشت. از خانه بیرون می‌آمد و می‌رفت کنار حرم حضرت معصومه علیها السلام آنجا که دسته‌های عزاداری می‌آمدند، می‌نشست و به حال خودش بود و اشک می‌ریخت.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.