ایمان

استقرار عقیده در قلب را ایمان گویند.

امام رضا علیه‌السلام فرمود: «ایمان تصدیق به قلب، اقرار به زبان و عمل به ارکان است.» پس آنکه به زبان اقرار کند و عمل نماید و اعتقاد نداشته باشد منافق است. آنکه به زبان اقرار کند و عمل نکند و معتقد باشد فاسق است و هرکه به زبان اقرار نکند کافر است.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «ایمان درختی است که اصلش یقین و فرعش پرهیزگاری است.»

در کتاب عین الحیات از امام صادق علیه‌السلام روایت است که «ایمان ۱۰ پایه دارد و مانند نردبانی که بر او بالا روند. سلمان بر پایه دهم و ابوذر در پایه نهم و مقداد بر پایه هشتم است.»

امام صادق علیه‌السلام فرمود:‌ «خدا دنیا را به دوست و دشمن می‌دهد، اما ایمان را به برگزیدگان از خلق خود عنایت می‌کند.» لذا عدد اهل ایمان واقعی و کامل در همیشه تاریخ بسیار کم بوده است.

ایمان بعضی مانند پیاله‌ای است که گنجایش اندکی از معارف را دارد و اگر زیاده بر آن بریزند، از سر به در رود. لیکن از بسیاری از عبادات و کمالات، وسعت زیاده می‌شود و استعداد قبول معارف بیشتر می‌شود تا آنکه به‌منزله دریا می‌شود که هر چند نهرهای حقایق بر او ریزند، مطلقاً او را از جا به درنمی‌آورد و آن انوار معنوی سبب گشادگی می‌شود و این گشادگی سبب ادراک قبول می‌گردد.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «ایمان ۴ رکن دارد؛ توکل بر خدا و تفویض بر او و رضا در قضا و قدر الهی و تسلیم به فرمان خداوند.» و اگر کسی دارنده این ارکان باشد، صاحب سکینه و آرامش و ایمانش مستقر است و آن‌هایی که دارای اعتقاد ضعیف هستند و تنها به زبان مدعی‌اند و در امتحانات الهی کلمات کفرآمیز می‌گویند و کارهای خلاف انجام می‌دهند، ایمانشان غیر مستقر است. پس ایمان بر ۲ قسم است: یکی مستقر و دیگر عاریه و به امانت است و زایل می‌گردد.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.