این ظاهر و آن باطن
ابن عباس گوید: مردی خدمت امیرالمؤمنین علیهالسلام آمد و درخواست کرد که حضرت او را مهمانی کند. چون به خانه آمد، امام گرده نان جو و ظرفی آب طلبید و قطعه نان شکسته در آب انداخت و فرمود: میل نما. چون مشغول شد دید ران مرغی بریان درون آن است. پس حضرت مقداری دیگر در درون ظرف کرد، حلوا شد. آن مرد گفت: ای مولای من! پارههای نان خشک در آب میگذاری و انواع طعامها میشود؟! فرمود: این ظاهر و آن باطن است، به خدا قسم همه کارها هم چنین است.