بت

بت، مقصود و مطلوب سالک را گویند.

به هر نظربت ما جلوه می‌کند لیکن **** کس این کرشمه نبیند که من همی‌نگرم (حافظ)

بتِ من زِ در درآمد به مبارکی و شادی **** به مراد دل رسیدم به جهان بی‌مرادی (کلیات شمس)

بتِ من به طعنه گوید: چه میان رَه فِتادی؟ **** صَنَما، چرا نیفتم، ز چنان مِیی که دادی؟ (کلیات شمس)

ای حریفان بتِ موزونِ خود **** من قدح‌ها می‌خورم پُر خون خود (مثنوی)

ای یارانی که با محبوب خوش‌اندام (مطلوب خوش‌آیند) خود به سر می‌برید، من در عالم فراق و هجران، قدح‌های پرخون درمی‌کشم.

بت، تجلّی روی محبوب و ذوقی که در دل عارف ظاهر گردد را گویند.

روزگاری است که سودای بتان دین من است **** غم این کار، نشاط دل غمگین من است (حافظ)

بت، مظهر عشق و وحدت است.

بت اینجا مظهر عشق است و وحدت **** بوَد زنّار بستن عقد خدمت (شیخ محمود شبستری)

گویند: مشایخ بتان خرگاه حضرت‌اند.

از هرچه به جز مِی کوتاهی بِه **** وآنگه می ز کف بتان خرگاهی به

وقتی می‌گوییم مقصود سالک خداست. یا می‌گوییم بت، مظهر عشق است؛ این مطلوب در وجه استاد تجلّی می‌کند یعنی عشق در وجه استاد تجلّی می‌کند. پس خیمه‌گاه حق، مشایخ (اَساتید) هستند که بتان خرگاه او هستند.

بت، انانیّت نفس و هواهای نفسانی است و هر آنچه سالک را از وحدت باز دارد.

مادر بت‌ها، بت نفس شماست **** زآنکه آن بت، مار و این بت، اژدهاست (مثنوی)

بت سیاه آبه است اندر کوزه‌ای **** نفس، مر آبِ سیه را چشمه‌ای (مثنوی)

بت در درون آدمی به‌منزلهٔ آب سیاهی است که در کوزه‌ای باشد و نفس، سرچشمهٔ اصلی این آب سیاه هست؛ یعنی منبع این بت یعنی شهوات و امیال و هواهای نفسانی، نفس است.

مثنوی ما دکان وحدت است **** غیر واحد هرچه بینی، آن بت است (مثنوی)

بت‌شکن

به معنی شکننده بت‌های ظاهری و بت نفس، نه بتی که مظهر وحدت است.

هین بیا که من رسولم، دعوتی **** چون اَجَل شهوت کُشم، نه شهوتی (مثنوی)

بت‌شکن بوده ست اصلِ اصلِ ما **** چون خلیل حق و جملهٔ انبیاء

بت‌پرستی

بت، مظهر وحدت و بت‌پرستی توحید است.

مسلمان گر بدانی که بت چیست **** بدانی که دین در بت‌پرستی ست (شیخ محمود شبستری)

بت‌خانه

دل عارف کامل و نیز عالم جبروت را گویند.

ساقی بیار آن جام را، بستان زِ من آرام را **** بگذار این اسلام را، رو کعبه را بتخانه کن (کلیات شمس)

این جهان شهوتی بتخانه ایست **** انبیاء و کافران را لانه ایست

این دنیای آکنده از شهواتِ حیوانی مانند بتخانه‌ای است که هم پیامبران در آن منزل دارند و هم کافران.

بتکده

باطن عارف کامل است که در آن شوق و ذوق معارف الهی باشد.

وقتی بت مظهر وحدت است پس بتکده و بتخانه باطن (عارف) است.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.