بحر

بحر، هستی را گویند.

تن تو ساحل و هستی چو دریاست **** بخارش فیض و باران علم اسماءست (شیخ محمود شبستری)

یکی دریاست هستی، نطق ساحل **** صدف حرف و جواهر دانش دل (شیخ محمود شبستری)

بحر،‌ حضرت حق‌تعالی و وحدت است.

سویِ بحر رو چو ماهی که بیافت دُرِّ شاهی **** چو بگوید او چه خواهی؟ تو بگو اِلَیک اَرغَب (کلیّات شمس)

تا لب بحر،‌ این نشان پای‌هاست **** پس نشان پا درون بحر لاست (مثنوی)

بحر وُحدان است، جفت و زوج نیست **** گوهر و ماهیش غیر موج نیست (مثنوی)

منظور از ماهی: عارفان بالله منظور از موج: تجلیّات و جلوه‌های الهی منظور از گوهر: معارف ربّانی

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.