برق و آتش
خواجه عبدالله انصاری میگوید: «برق اولین جلوه الهی است که برای سالک پیش میآید و موجب میگردد که او در وادی محبت قرار گیرد. برق برای سالک بهمنزله اذن دخول به مقام محبت و وجد بهمنزله زاد برای اوست. سالک ابتدا به برق بعد به وجد میرسد.» حضرت موسی علیهالسلام در برگشت از شهر مدین در طریق مصر در یک شب ظلمانی راه را گم میکند و با سرمای سخت روبرو میشود و گوسفندانش متفرق میشوند و مدت حمل عیال او نیز به پایان میرسد. در این لحظه از هر چیز بیشتر به آتش احتیاج پیدا میکند. از دور آتشی میبیند و رو به آتش میرود. نزدیک که میشود آتش را در درخت سبز میبیند، تعجب میکند و از درخت رو برمیگرداند. پس آتش را در مقابل میبیند وحشت او را میگیرد! صدا از درخت بلند میشود: «ای موسی من پروردگار تو هستم، نعلین از پای بیرون کن (علاقه غیر من را رها کن) تو در جایگاهی بس عالی قدم گذاردهای»(یا موسیانی انا ربک فاخلع نعلیک آنک بالواد المقدس طوی (طه:12)) از دیدن نور حق و شنیدن صدای حقتعالی سرور زائدالوصف به موسی دست میدهد. شاید این اولین جلوه (و برق و جذبهای) بود که حضرت موسی علیهالسلام بدان روبرو گردید. شیخ محمود شبستری میگوید: روا باشد انا الحق از درختی چرا نَبود روا از نیک بختی؟ در سلوک گاهی از این جلوات برای سالکین نیز پیش میآید الّا اینکه نوع آن نسبت به افراد فرق میکند. از همین جلوات (تجلیات و برق) است که سالک از غیر، بیگانه و با حقتعالی انس حاصل میکند.