وبلاگ

بروج اساتید

مقصد یکی است و آن خداست، اما طرق به مقصد مختلف است و اساتید، هر کدام سیره و شیوه‌ای خاص دارند.

مسائل باطنی مانند قواعد شریعت نیست که احکام دلیل ظاهری دارند و با عقل و نقل و قرآن و اجماع و قواعد اصولیه و فقهیه احکام استباط می‌شوند و مقنی فتوی دهد.

در مسائل باطنی؛ ۱- چون هر نفسی دارای حالات خاص خودش می‌باشد و از دست ساقی کوثر شراب طهور نوشیده و … اخذ کرده‌اند پس مقامات آن‌ها هم با هم فرق می‌کند و افکار و اندیشه از خراباتی و مناجاتی و محبتی و ذکری و فکری که دارند در تلامذه تأثیر خاص دارد گام برمی‌دارد.

۲- آن‌که کودک است یا جوان یا پیر باهم فرق دارند و زمان و مکان گذشته و حال هم به نوعی در ادب آموختن و در تربیت تأثیر دارد، چنان‌که امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: ادب کمال انسان است و ادبش مایه قوام اوست؛ مردم به تربیت نیک نیازمندترند تا به زر و سیم؛ قلبت را با ادب فروزان کن. (غررالحکم ح ۹۸۸، ۶۳۳۵، ۳۵۹۰ – تحف العقول ص ۸۰)

۳ – الهامات را حد و حصر نیست و هر استادی به الهاماتی خاص بهره‌مند شده‌اند و به همان چشیده‌ها و یافته‌ها تلامذه را راه می‌برند.

در نتیجه ضابطه کلی در همه نیست و هر راه رفته، راه خود را بیان کند و اعمال نماید. قبول نداشتن راه‌های اساتید دیگر به‌عنوان نفی شخص و طریق نیست، بلکه در بروج، مقرّبین و ابرار و ابدال و اوتاد و اولیاء هر کدام در برج خودشان حاکم و حافظ اقالیم و مناطق تحت تصرّف خود می‌باشد.

از این جهت در باب موضوعات گفته‌اند: حسنات الابرار و سیئات المقرّبین: نیکی‌های خوبان، بدی‌های مقرّبان است. (بحارالانوار ۲۵/۲۰۵)

و پیامبر در حدیثی فرمود: «اگر ابوذر بداند در قلب سلمان چیست او را می‌کشد.» (رجال کشی ص ۲۲) و امیرالمؤمنین علیه‌السلام به اباذر فرمود: «اگر آنچه سلمان می‌داند اظهار کند، خواهی گفت خدا رحمت کند هر که سلمان را بکشد.» (رجال کشی ص ۱۹) پیامبر فرمود: ای سلمان اگر علم تو را بر مقداد عرضه کنند کافر می‌شود. (بحارالانوار ۲۲/۳۵۳)

منظور روایات از قتل، کشتن مصطلح و عرفی نیست بیان در مراتب و درجات داشتن علم سلمان از گذشته و آینده و حقایقی است که درک آن را اختصاصاً سلمان دارد که در درجه ده ایمان است، ولی اباذر و مقداد در درجه پائین تر قرار دارند و آن را ندارند.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.