بغی
بغی به معنای سرکشی، طلب توأم با تجاوز از حدّ است؛ زیرا تجاوز از طلب جدا نیست؛ هر جا که تجاوز هست، طلب هم هست. ابن اثیر گوید: «اهل البغی مجاوز الحدّ»
بغی، سرکشی از فرمان واجب و نافرمانی از طاعت حقتعالی است.
ظلم یعنی ستم ولی بغی فراتر از ستم است. هر چیزی که از حدّش فراتر رود، بغی است. برای مثال اگر به یک یتیم سیلی زده شود، این ظلم است ولی اگر چند بار سیلی زده شود، بغی است. در اینجا پس بغی فراتر و از حد گذشتن ظلم است.
در سوره یونس ۲۳ فرمود: «یا ایّها النّاس اِنّما بغیکم علی أنفُسِکُم: ای مردم، ستم و سرکشی شما به زیان خودتان است.»
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «زودرسترین شرّ در عقاب، بغی است.»
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «فَمَن بَغیَ کَثُرَت غَوائِلُهُ: هرکس ستم و سرکشی کند، گرفتاریاش زیاد شود.»
از رسول خدا صلیالله علیه و آله روایت است: «برحق است اگر کوهی به کوهی تجاوز کند، خدا آن سرکش را در هم کوبد؛ لو بغی جبل علی جبل لدّک الله الباغی منها»
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «الهوی مِن ذلِکَ عَلی اَربَعِ شُعَبٍ: عَلی البغیِ و العُدوان وَ الشَّهوةِ وَ العِصیان: هوی (هوس) بر چهار شاخه است: ستم، تجاوز، شهوت و عصیان. پس هرکس ستم روا دارد، گرفتاریش افزون گردد و تنها بماند و بر علیه خود یاری شود.»
امام صادق علیهالسلام فرمود: «شیطان به سپاه خود میگوید: حسد و بغی میان آنها (آدمیان) افکنید که آن پیش خدا با شرک برابر است.»
بروز قدرت و نشان دادن سلطه در خانه، اجتماع و کشور در هر حدّی که باشد، بغی به همراه دارد.
گاهی حتّی در صحبت کردن میتوان ستم (سرکشی) کرد. چنانکه امام صادق علیهالسلام به یکی از اصحاب خود فرمود: «مواظب باش که هرگز سخنی به بغی (ستم) نگویی، اگرچه تو را تیره و فامیلت خوش آید.»
امام صادق علیهالسلام ضمن سفارش خود به اصحابش فرمود: «مبادا بعضی از شما بر بعضی دیگر سرکشی کند که این از روش صالحان نیست. همانا هرکس بغی و ستم کند، خداوند ستمش را بر خودش بازمیگرداند و یاری خدا شامل کسی میشود که مورد ستم قرار گرفته و هرکس که خدا یاریاش کند، غالب شده و از طرف خدا به پیروزی میرسد.»
امام صادق علیهالسلام فرمود: «باغی آن است که بر امام شوریده (شورش کرده است).»
و در اصطلاح فقهای امامیه «مَن خَرَجَ علی إمامٍ عادلٍ و قاتلهُ و منع تسلیم الحق إلیه» از این رو به شورشگران علیه امام معصوم علیهالسلام یا دولت اسلامی بُغاه گویند.
در واقع سرکشی و سرپیچی از فرمان رسول خدا صلیالله علیه و آله و خلفای او در حکم نافرمانی از خداوند است.
هم ز استعداد وامانی اگر **** سرکشی زاستادِ راز و باخبر (مثنوی)
پس عملاً باید مطیع شریعت بود و مطیع امر ولیّ خدایی شد. چون آنان که در طول تاریخ سرکشی کردند و باغی شدند، در انقیاد انبیاء و اوصیاء نبودند.
و باید با ذکر و فکر و نذر، جوارح خویش را تحت فرمان خود قرار داد و از همنشینی با سرکشان پرهیز کرد و با صداقت به دیگران مشغول شد تا مانع از سرکشی نفس گردد و از خداوند رئوف برای خود طلب رحمت کند و به کسانی که در گذشته ستم کرده و سرکشی روا داشته، محبّت کند و برای دیگران زحمتی ایجاد نکند.
ای خُنُک آن کِه ذَلَّت نَفسُهُ **** وایِ آن کز سرکشی شد چون کُه او (مثنوی)