بچهدار شدن یهودی
در شهر بروجرد شخصی بنام یوسف معروف به دلتر بود که دینش یهودی بود و ثروت زیادی داشت. او فرزند نداشت و برای فرزند دار شدن، چندین زن به همسری گرفت، اما از هیچ کدام فرزند دار نشد. هر چه خودش میدانست و دیگران گفتند، از دعا و دارو و دکتر و… به کار بست ولی هیچ اثری ندید! روزی مأیوسانه نشسته بود که یک مسلمانی نزد او آمد و پرسید: چرا افسردهای؟ گفت: چند میلیون ثروت جمع کردهام برای دشمنان و هیچ فرزندی ندارم که بعد از مرگم مالک آنها شود. آن مسلمان گفت: من راهی به تو نشان میدهم اگر توفیق آن را پیدا کنی به حاجتت میرسی، ما مسلمانها یک بابالحوائج داریم که نامش ابوالفضل العباس است، هر کس به او متوسل شود ناامید برنمیگردد. او مخفیانه به کربلا میرود و وارد حرم حضرت ابوالفضل میشود و میگوید: آقا! دشمن تو و دشمن پدرت در خانهات آمده و حاجت دارد، حاشا به کرمت که مرا ناامید برگردانی! از حرم بیرون میآید و بهطرف ایران رهسپار میشود. پس از سه ماه همسرش حامله شد و پس از تولد نام فرزندش را غلام عباس نهاد؛ و بار دوم همسرش حامله شد؛ و پس از زایمان نام فرزند دیگر را غلامحسین گذاشت. یهودیان بروجرد وقتی از این نامگذاری مطلع شدند به او اعتراض کردند که چرا اسم مسلمانها را برای پسرانت گذاشتی؟! و هر چه دلیل آورد آنها قبول نکردند تا عنایت حضرت ابوالفضل را برای آنها نقل کرد. آن یهودی تا زنده بود به علما و سادات احترام میگذاشت، ولی همچنان در دین خود باقی بود.