وبلاگ

بکاء (گریستن)

یکی از مظاهر رحمت الهی گریه است که از سوز دل یا حال تباه و … برمی‌خیزد. اشک به اسبابی جاری می‌شود: مجذوبان به جذبه، مصیبت دیدگان از غم از دست رفته، اهل دنیا به خاطر شکست مظاهر دنیوی و …

اگر گریه از حال برخیزد، مرهون توفیق الهی است و اگر از مکر (همانند برادران یوسف) برخیزد، اثر سوءاش ظاهر و پرده مجازش معلوم گردد.

آن‌کس که بکاء ندارد، تباکی کند تا مورد رحمت الهی قرار گیرد. چنان‌که در گریه بر سید الشّهداء علیه‌السلام سفارش اکید شده است.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «چون گریه‌ات ناید، تظاهر به گریستن کن. پس اگر از چشمانت به اندازه سر پشه‌ای اشک خارج شود، خوش به حالت.»

زاری و گریه، قوی سرمایه‌ای ست **** رحمتِ کلّی، قوی‌تر دایه‌ای ست (مثنوی)

دایه و مادر، بهانه جو بوَد **** تا که کی آن طفل او گریان شود

طفل حاجات شما را آفرید **** تا بنالید و شَوَد شیرش پدید

گفت: اُدعُوا الله، بی زاری مباش **** تا بجوشد شیرهایِ مهرهاش

گریه بر چند قسم است:

تو قیاس گریه بر گریه مساز **** هست زین گریه بدان راه دراز (مثنوی)

۱- گریه ندامت و آن گریه بود که حضرت آدم علیه‌السلام کرد. مدّت سیصد سال گریه می‌کرد از ندامت و پشیمانی که چرا با ملائکه مشورت ننمودم و از درخت منهی خوردم و از بهشت بیرون آمدم. این‌قدر گریه کرد که مثل دو نهر بزرگ از اشک چشم او جاری شده بود. مرغان هوا می‌آمدند آب چشم آدم را می‌خوردند و به یکدیگر می‌گفتند: آب چشم آدم عجب خوشمزه و گوارا است.

حضرت آدم علیه‌السلام چون زبان آن‌ها را می‌دانست عرض کرد: خدایا کار من به جایی رسیده است که مرغان هوا آب چشم مرا می‌خورند و این قسم می‌گویند و من مسخرهٔ مرغان شده‌ام. خطاب رسید: «ای آدم، هیچ چیز نزد ما بهتر از اشک چشم نیست.» این بود که آن‌قدر گریست تا توبه‌اش قبول شد.

زآنکه آدم، زآن عتاب، از اشک رَست **** اشک‌تر باشد دَمِ توبه پرست (مثنوی)

پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود که سه چیز نجات‌بخش مؤمن است: «نگهداری زبان از مردم و غیبت آنان، خانه را پناهگاه خود ساختن و گریه بر لغزش‌ها و گناهان»

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «اشک چشم شما موجب غفران گناهان شماست.»

۲- گاه گریه دروغین است. گریه برادران یوسف وقتی وی را به چاه انداختند و شب نزد پدر آمده و به دروغ گریه و ناله می‌کردند و منظورشان این بود که امر را بر پدر مشتبه سازند. در سوره یوسف ۱۶ آمده: «وَ جاءوا اباهُم عشاءً یبکون: (برادران یوسف) شب‌هنگام گریان نزد پدرشان بازآمدند.»

۳- یکی دیگر گریه اهل دنیاست که شام ندارم، برهنه می‌باشم، یک پیراهنی به من بدهید. پیش لئام خلق گریه می‌کند و او هم چیزی به وی نمی‌دهد و می‌گوید ببخشیدی چیزی ندارم!

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «هرکس برای بهشت بگرید وارد بهشت شود و هرکس برای دنیا بگرید وارد دوزخ خواهد شد.»

۴- یک گریه، گریه رحمت و شفقت است. مثل گریه پیامبر صلی‌الله علیه و آله بر امت در نزول آیه ۴۳ و ۴۴ سوره حجر: «اِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُم اجْمَعینَ لها سَبعةُ اَبوابٍ لِکُلِّ بابٍ منهُم جُزءٌ مَقسُوم: به‌یقین دوزخ وعده‌گاه همهٔ آنان است؛ که هفت دروازه (طبقه) دارد و هر دروازه (طبقه) از آن را بخشی جداست.»

وقتی پیغمبر صلی‌الله علیه و آله از جبرئیل اسم طبقات جهنّم را پرسید، گفت: امّت تو در طبقه اوّل جهنّم عذاب می‌کنند. فبکی بکاء عالیاً تا سه روز در را بروی خود بسته بود و از شفقت بر امّت می‌گریست.

رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمود: چون مرا به آسمان چهارم بردند در آنجا صدای گریه شنیدم. گفتم: ای جبرئیل این چیست؟ گفت: «این صدای گریه کروبّیان است که بر گناهکاران می‌گریند.»

وقتی ابراهیم فرزند پیامبر صلی‌الله علیه و آله از دنیا رفت، از دیدگان مبارک پیامبر اشک بر گونه‌هایش جاری شد. شخصی عرض کرد: ای رسول خدا، ما را از گریه کردن نهی می‌کردی ولی خودت گریه می‌کنی؟! فرمود: «این گریه نیست بلکه رحمت و دلسوزی است. کسی که رحم نکند، مشمول رحمت قرار نمی‌گیرد.»

سن ابراهیم: یک سال و دو ماه و هشت روز

اشک خواهی، رحم کن بر اشک بار **** رحم خواهی، بر یتیمان رحم آر (مثنوی)

۵- گریه مصیبت است. کسی که پدر یا مادرش یا برادرش می‌میرد، گریه می‌کند. در هر مصیبتی گریه با صدای بلند منع شده است مگر در مصیبت سیدالشهدا علیه‌السلام.

ناله و نوحه کنند اندر بکا **** شیعه، عاشورا برای کربلا (مثنوی)

اما رضا علیه‌السلام فرمود: «هرکس یادآور مصائب ما باشد، خود گریسته و دیگری را بگریاند، روزی که همهٔ چشم‌ها گریانند، چشم او نگرید.»

۶- یکی از اقسام گریه، گریه خوف و خشیت از خدا است. آن گریه که جناب امیرالمؤمنین علیه‌السلام شب‌ها در نخلستان مدینه می‌کرد و سایر ائمه اطهار علیه‌السلام آن‌قدر از خوف و خشیت خدا می‌گریستند که غش می‌کردند.

مر علی را گریه نه از خوف بود **** ایمن است او این پی تعلیم بود

رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمود: «هر چشمی روز رستاخیز گریان است جز سه چشم. چشمی که ازآنچه خدا حرام کرده، فرو خفته. چشمی که در راه خدا شب‌ها بیداری کشیده و چشمی که از ترس خدا گریسته است.»

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «البکاءُ مِن خشیة الله مفتاحُ الرّحمة: گریه از ترس خدا کلید رحمت و بخشایش است.»

رحمتم موقوفِ آن خوش گریه‌هاست **** چون گریست، از بحر رحمت، موج خاست (مثنوی)

۷- یکی از اقسام گریه، گریه فراق است. امام صادق علیه‌السلام فرمود: «پنج‌تن گریه فراوان داشتند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه دختر محمّد صلی‌الله علیه و آله و علی بن حسین علیه‌السلام … امّا یعقوب بر یوسف به اندازه‌ای گریست که چشمش از دست رفت و او را گفتند: «به خدا سوگند که آن‌قدر از یوسف یاد کنی بیمار یا هلاک گردی.» (یوسف ۸۵)

و امّا یوسف در فراق پدر آن‌قدر گریست که زندانیان به ستوه آمدند و به او پیغام دادند یا شب گریه کن، روز آرام باش یا روز گریه کن، شب آرام باش و او یکی از آن‌ها را پذیرفت…» (خصال ج ۱)

۸- گریه شماتت و حسرت است و آن گریه‌ای است که اهل جهنّم در جهنّم می‌کنند. رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمود: «هر چشمی روز رستاخیز گریان خواهد بود، جز سه چشم…»

۹- یکی دیگر اقسام گریه، گریه ملامت است که حضرت نوح علیه‌السلام کرد و بدان جهت به او نوح گفتند و الّا اسمش سکن یا عبدالغفار، هر دو را نوشته‌اند. بعد از طوفان و بالا آمدن آب و غرق شدن خلایق جبرئیل ملک مقرّب نزدش آمد و گفت: چندی پیش شغل تو نجّاری بوده، حالا کوزه بساز!

او کوزه‌های زیادی ساخت. جبرئیل گفت خداوند می‌فرماید: کوزه‌ها را بشکن. او هم چند عدد از کوزه‌ها را بر زمین زد و شکست. بعضی‌ها را آهسته و بعضی را با اکراه می‌شکست. جبرئیل دید دیگر او نمی‌شکند. گفت: چرا نمی‌شکنی؟ فرمود: دلم راضی نمی‌شود. من زحمت کشیده‌ام این‌ها را ساخته‌ام.

جبرئیل گفت: ای نوح مگر این کوزه‌ها هیچ کدام جان دارند، پدر و مادر دارند، قبیله و عشیره دارند و …؟ آب و گِلش از خداست. همین‌قدر تو زحمتش را کشیده‌ای و ساختی راضی نمی‌شوی آن‌ها را بشکنی، چگونه دلت راضی شد خلقی را که خالق آن‌ها خدا بود و خدا همه را از کتم عدم به وجود آورده بود همه جان و پدر و مادر و… داشتند، نفرین کنی و همه را به هلاکت رسانی! و از اینجا او گریه بسیار کرد و لقبش نوح شد.

۱۰- گریه شوق است. در روایت آمده یکی از پیامبران خدا در راه سنگ کوچکی دید که آب بسیاری از آن بیرون می‌آمد. تعجّب کرده و از خدای خواست تا آن سنگ به سخن درآید. از آن پرسید: با این حجم کم چگونه این همه آب از تو بیرون می‌آید؟ گفت: در اثر گریه از خوف خداست؛ زیرا شنیدم که خدا فرمود: «ناراً و قودها الناس وَ الحجار: آتشی که هیزم آن انسان‌ها و سنگ است.» (تحریم ۶) لذا می‌ترسم که از جمله آن سنگ‌ها باشم. آن پیغمبر از خدا درخواست کرد که از آن سنگ‌ها نباشد و خدا درخواستش را پذیرفت و به آن سنگ مژده داد. پس از مدّتی که از آن راه بازمی‌گشت، دید آن سنگ باز گریه می‌کند. پرسید: چرا باز گریه می‌کنی درصورتی‌که خدا به تو امان داد؟ جواب داد: «آن گریه خوف بود و این گریه شوق است.»

ای خُنُک چشمی که آن گریان اوست **** ای همایون دل که آن، بریان اوست (مثنوی)

۱۱- یکی دیگر از اقسام گریه، گریه محبّت است؛ و آن گریه شعیب پیغمبر بود و آن‌قدر گریست که هر دو چشم او نابینا شد. خداوند او را بینا کرد. او باز گریست تا دوباره کور شد؛ و خداوند دوباره بینایش کرد تا چهار بار کامل شد، به او وحی کرد: «یا شعیب! تا کی این‌قدر گریه می‌کنی؟ آیا این کار تا ابد از طرف تو ادامه خواهد داشت؟ اگر گریه به خاطر خوف از جهنّم است من آن را بر تو حرام کردم و اگر از روی شوق به بهشت بود، آن را بر تو مباح نمودم.»

شعیب گفت: «ای خدا و سرور من، تو خود میدانی که گریه‌ام از جهت ترس از جهنّم و شوق به بهشت نیست. بلکه گریه‌ام به جهت رشته محبّت توست که در قلب من است و نمی‌توانم صبر پیشه کنم تا ببینمت.»

نکته‌ای که در موضوع گریستن و بکاء در نظر باید داشت این است که گاهی گریه تنها از چشم است گاهی گریه از دل است که بزرگان فرموده‌اند گریه دل برتر است؛ زیرا ممکن است چشم کسی گریان باشد امّا دلش چون سنگ سخت باشد.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «گناهکار خندانی که به گناهش اعتراف کند، بهتر است از گریانی که بر پروردگارش گستاخی نماید.»

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.