بیتابی (جزع)
جزع و بیتابی در واقع اضطراب دل و عدم آرامش و سکون در هنگام سختی و بلاست.
بیتابی از حزن اشدّ است و آن حزنی است که شخص را از چارهاندیشی باز دارد ولی حزن از آن اعمّ است.
بیتابی عبارت است از رهان کردن عِنان خود در مصیبت و بلا به آه و ناله کردن و فریاد کشیدن و جامه دریدن و بر خود زدن، بلکه پریشانی خاطر و عبوس شدن نیز جزع بوده و آن از ضعفِ نفس است.
اکثر بیتابیها، شِکوهها، فریادها و دلتنگیها برای امور دنیوی است که بر انسان وارد میشود نه برای امور اخروی! چون به فرد از درجات ایمان و یقین کم رسیده، پس صبر را از دست میدهد و در فقدان هر چیزی بیتابی میکند و از حوادث غیر مترقّبه ملول میشود و پیراهن شکایت میپوشد و از زبان دل، آزردگی خاطر را ظاهر مینماید.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «الصبر یظهر ما فی بواطن العباد من النّور و الصّفاء و الجزع یظهر ما فی بواطنهم من الظّلمةِ و الوحشةِ: صبر آنچه از نور و صفا در بندگان است را آشکار میکند و بیتابی آنچه از ظلمت و وحشت در باطنهای ایشان است را ظاهر مینماید.»
پس بیتابی علامت کدورت باطن است.
سهیل بن عبدالله شوشتری گوید: «هرکس بر ۴ چیز بیتابی کرد نمیتوان او را متعبّد نامید: ۱- گرسنگی ۲- برهنگی ۳- ناداری ۴- خواری»
امام صادق علیهالسلام به عبدالله بن جُندَب فرمود: «هنگام تنگدستی بیتابی نکن»
صاحب این مرض حکمت را نمیفهمد و اثر وضعی اعمال گذشته را درک نمیکند، حالا قضا و قدر را زیر سؤال میبرد. پس برای خود تلخی و انتقاد به بار میآورد و نمیداند اگر بر بلایی صبر کند، اجر هزار شهید برای او نوشته میشود؛ امّا با شکوه و شکایت همهٔ درجات را از بین میبرد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «لَیسَ مَعَ الجزع مَثوبه: با بیتابی پاداش نباشد.»
صاحب این صفت باید در تحصیل شکیبایی بکوشد؛ استمداد آرامش کند و در عمل همانند صابران باشد. ذهن را از کدورت پاک و از اشکال کردن قضا و قدر دور بدارد. در امور غیر مترقّبه حکمت و مصالح مخفی را در نظر بگیرد و بداند که اگر بنا بر راحتی و خموشی مطلق بود، دیگر اجر و مقام و ثواب معنایی نداشت؛ و همینطور بداند که با جزع در هیچ امتحانی از فوت اولاد و همسر و مرض و تصادف و عیال بدخو … نهتنها راه حلّی پیدا نمیشود، بلکه بر ازدیاد درد و بیتابی میافزاید و اینکه همهچیز در معرض استهلاک و زوال است. پس بد است که انسان به خداوند شکایت کند.