تحصیل سعادت
همانطور که انسان در کسب و کار به تجارت میپردازد و به سود و زیان توجّه نموده و از حسابرسی و محافظت اموال لحظهای غفلت نمیکند، عقل حکم میکند که انسان در مسائل معنوی و روحی هم در نفع و محافظت آن اعمالی را انجام دهد که یکی از آنها مراقبه است.
مراقبه عبارت از این است که انسان در تمام شبانهروز متوجّه نفس خود باشد و در هر کاری که میخواهد انجام دهد، مراقب احوال آن باشد. چه اگر نفس را به خود واگذارد، آن سفارشهای گذشته (مشارطه) را فراموش میکند و عهد و پیمان را میشکند، پس نباید در هیچ حالی از آن غافل شد.
و حالات آن (نفس) از سه قسم بیرون نیست: یا مشغول طاعت است. یا مشغول معصیت و یا به امر مباحی چون خوردن و نوشیدن و امثال اینها پرداخته است. در حال طاعت باید مراقب آن باشد که نیّتش فاسد نشده و میل به ریا و اغراض دیگر نکند و حضور قلب داشته باشد و ادب پروردگار را نگاه داشته و آن طاعت را ناقص نسازد. در حال معصیت نیز باید متوجّه آن باشد که مرتکب آن نگردد و اگر از او گناهی سر زد، خود را به توبه و انابه بدارد و کفّاره آن را به جا آورد. در حال اشتغال به امر مباح نیز متوجّه باشد که آداب شرعیه آن را به جا آورد، مثل اینکه وقتی چیزی را میخورد، دستهایش را بشوید و بسمالله بگوید و همچنین سایر آدابی که از برای اکل رسیده است. اگر مینشیند، مراقب آن باشد که رو به قبله باشد. اگر میخوابد با وضو و رو به قبله و بر دست راست بخوابد. همچنین در سخن گفتن و راه رفتن و سایر حرکات و سکنات خود متوجّه باشد که از استقامت بیرون نرود. اگر بلا و معصیتی حادث شود، متوجّه باشد که صبر کند و جزع و فزع ننماید.
اگر نعمتی به او رسید، شکر آن نعمت به جا آورد. از غضب و کجخلقی و سخنانِ ناشایست دوری نماید. بسیار متوجّه نفس باشد که دل در میدان هویٰ و هوس نتازد و به فکرهای بیهوده و آرزوهای خیالی مشغول نگشته و آنها را به دل راه ندهد. بلکه فکر را در چیزی که به کار دنیای ممدوح یا آخرت باشد و ثمرهای بر آن مترتّب شود، مشغول بدارد. باید متوجّه و مراقب باشد که به جز یاد خدا و تفکّر در عجایب و صنایع او در افکارش داخل نشود، چنانکه گفتهاند:
پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب **** تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
به هر شغلی که پردازد، دل را در فکر حکمتهای خدا و عجایب قدرت و علم و صنعت او و در ادوات و آلات آن مشغول نماید. مثلاً در حالت خوردن به نظر بصیرت و عبرت بنگرد که چگونه خدا قوام بدن را در آن قرار داده و اسباب آن را مهیّا نموده و انواع مأکولات را آفریده و یا با نظم خاص، هاضمه به کار میافتد؛ و غیر اینها از عجایب حکمت و غرایب صنعت.
از جمله اموری که در آن مراقبه لازم است اینکه در هر حالی از احوال، از حرکات و سکون، ملتفت به جانب خدا باشد و او را مراقب خود داند و بداند که خدای تعالی بر ضمیر همه کس آگاه و به جمیع اعمال و افعالشان بینا است و اسرار دل بیشتر از آنچه ظاهر بدن بر مردمان پیدا و واضح است، بر او مکشوف و ظاهر است. خدای تعالی میفرماید: «ألَم یَعلم بأنَّ الله یریٰ: آیا انسان دانا نیست به اینکه خدا همه چیز را میبیند.»
در حدیث قدسی وارد است که خداوند فرمود: «در بهشت عدن ساکن میکنم کسانی را که چون قصد معصیتی کردند، عظمت مرا یاد آورند و متوجّه من باشند و ترک معصیت کنند، و کسانی که قدمهای ایشان از خوف من خم شود.»
منقول است که چون زلیخا یوسف علیهالسلام را به خلوت طلبید، بُتی در آنجا بود، برخاست و پرده بر آن افکند. یوسف علیهالسلام فرمود: «زلیخا! تو را چه رسیده است که از حضور جمادی حیا میکنی و من از پادشاه جبّاری حیا نکنم»؟! از برای مراقبه حق سبحانه و تعالی مراتب بسیار است. اولین درجه آن این است که در همه حال او را مطلع بداند و از ترس او از معاصی احتراز نماید. بنده به جایی میرسد که نور عظمت و جلال الهی چنان بر دل او تابیده شود که در همه اوقات او را از یاد نبرد. بلکه از وجود خود غافل شده و پیوسته مستغرق ملاحظه جلال و عظمت او باشد.