ترک

ترک به معنای دست برداشتن و رها کردن است.

برای سالک مبتدی هر چیزی که جنبهٔ بهیمی داشته باشد، ترکش ضروری است.

ترک خشم و شهوت و حرص‌آوری **** هست مردی و رگ پیغمبری (مثنوی)

* از جمله مسائلی که استاد به ترک آن دستور می‌دهد، ترک عادات و رسوم عرفیه ای است که مبنای دینی ندارد.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «اَفضلُ العِبادةُ غَلَبَةُ العادةَ: برترین عبادت‌ها چیرگی بر عادت است.»

تمام عادت‌ها، حجاب سالک در مسیر الی الله هستند و باید که سالک خود را از هر قید و بندی آزاد کند تا سریع‌تر بتواند مسیر کمال را طی کند و هر عادتی به تناسب خودش مانعی برای او هستند و به طور کلّی می‌توان آن را بر دو بخش تقسیم کرد:

۱- عاداتی که جنبه عبادتی دارد.

مثل آنکه اعمال عبادی را بدون انگیزه و قصد قربت انجام می‌دهد و بدون توجه به روح آن و از روی عادت همیشگی انجام می‌دهد.

و همیشه در عرفان دستور می‌دهند که دنبال کیفیت باشید نه کمیّت و هرچه که عادت می‌شود، از کیفیت آن کاسته می‌شود.

۲- عاداتی که در اعمال غیر عبادی به وجود می‌آید.

مثلاً آنکه استاد می‌بیند شاگردی رذیله‌ای دارد و تشخیص می‌دهد که مانع او در این راه است و شاگرد مانع را برطرف نمی‌کند و به همین علّت ترقّی نمی‌کند. فرض کنید او زیاد حرف می‌زند و به پرگویی مبتلاست.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «آفَةُ الرّیاضَةُ غَلَبَةُ العادَة: عادت، آفت ریاضت است.»

و نیز فرمود: «ذَلِّلوُا اَنفُسِکُم بِتَرکِ العادات: نفس خود را با ترک عادت‌ها (ی نکوهیده) رام کنید.»

* در ترک، یکی از مسائل، ترک حیوانی است که آن ترک مشتقّات حیوانی در طعام است و باید با اجازه استاد باشد و بنا بر تشخیص استاد حاذق. چرا که ممکن است ترک باعث ضعیف و سخیف شدن جسم و روح گردد و برای بدن مضرّ باشد و اقدام به این ترک بدون اجازه استاد صحیح نیست.

آیت‌الله بهجت می‌فرمود: استادی دستور می‌داد که شاگردش چهل روز ترک حیوانی کند ولی روز سی و نهم مرغی بریان می‌کرد و برای او می‌برد تا تناول کند. شاگرد می‌گفت: با این همه تحمّل زحمت و ریاضت در ترک حیوانی تا این مدّت چطور بخورم؟ استاد می‌گفت: اگر تسلیم شوی، بالاتر است.

استاد سید عبدالکریم کشمیری رحمة الله علیه فرمود: «انسان حیوانی (ناطق) است و اگر حیوانی بخورد، چه می‌شود!»

* یکی هم ترک اربعین در مجامعت است که تاکنون در این مورد استاد دستور نفرمودند.

* یکی دیگر، ترک هم‌نشین سوء است.

ناکسان را ترک کن بَهرِ کَسان **** قصّه را پایان بَر و مَخلَص رسان (مثنوی)

و حافظ فرموده است:

نخست موعظه پیر صحبت این حرف است **** کز مصاحب ناجنس احتراز کنید (حافظ)

حضرت استاد سیّد عبدالکریم کشمیری هم‌نشینی با افراد نامربوط و مشغول به ریاست و دنیا را برای سالکین روا نمی‌داشتند.

* یکی دیگر، ترک استخبار است که سالک نباید در جمع کردن اخبار باشد. چون همین سبب اشتغالات فکری و آفات دیگر می‌شود.

روزی استاد سید عبدالکریم کشمیری از بنده سؤال کرد: از حوزه چه خبر؟ گفتم: اخبارم جزئی است. فرمود: «جزئی هم، کلّی است.» (یعنی باید ترک استخبار کنی)

* دیگر ترک لذّات و مشتهیّات نفسانی است.

روزی در حضور استاد عرض شد: در حالات یکی از عرفاء نوشته‌اند که سال‌های زیادی بیش از ۲۰ سال دلش آب می‌خواست و به نفس پشت پا می‌زد و آب سرد به آن نمی‌داد.

فرمودند: الله‌اکبر، خیلی مهم است که به نفس بهاء نمی‌داده است.

ترک لذّات جهان باید گرفت **** دامن صاحب دلان باید گرفت

و مولانا فرمود:

گر تو ترکِ این نجس خرقه کنی **** نیل را در نیلِ جان غرقه کنی (مثنوی)

که اگر از خرقهٔ آلودهٔ جسم و جسمانیات دست برداری و بدان توجه نکنی به شرافتی مشرف می‌شوی که صدها برابر آن است.

گاهی در بعضی از ریاضت‌ها به دستور استاد، مکان واحد شرط است. لذا سالک نباید به مسافرت برود؛ مثلاً ریاضت چهل ارواح. علّت آن است که وقتی آن ذکر هر روز خوانده می‌شود، مکان خصوصیت پیدا می‌کند و ارواح که برایشان موج می‌فرستیم نسبت به مکان خواننده ذکر، توجّهی پیدا می‌کنند.

همه اذکار، تروک در اعمال آن دخیل است.

خلاصه سلوک، در ترک ماسویٰ الله است.

نکته‌ای که باید در نظر داشت آن است که ترک باید با اجازه و دستور استاد باشد.

مثلاً ترک حیوانی که به هوای نفس و بدون علم و دلیل و حجت باشد، ردّ است که در سوره انعام ۱۱۹ فرمود: «شما را چه می‌شود که از آنچه (در ذبح) نام خداوند بر آن برده شده است نمی‌خورید. درحالی‌که (خداوند) آنچه را بر شما حرام کرده جز آنچه از (خوردن) آن ناگزیر شده باشید برایتان روشن ساخته است؛ و بی‌گمان بسیاری با هوی و هوس‌هایشان (مردم را) به نادانی گمراه می‌کنند.»

و بزرگی گفته است: «هرکه دنیا را ترک کند برای دنیا، آن علامت حبّ دنیا است.»

سه زن نزد پیامبر صلی‌الله علیه و آله آمدند. اوّلی گفت: شوهر من گوشت نمی‌خورد. دومی گفت: شوهرم بوی خوش نمی‌بوید. سومی گفت: شوهرم با من مجامعت نمی‌کند.

پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله از خانه بیرون رفت و لباس مبارک را با غضب بر زمین می‌کشید تا آنکه بر منبر رفته و بعد از حمد و ثنای خدا فرمودند: «چه چیز باعث شده که جمعی از اصحاب من گوشت نمی‌خورند و بوی خوش نمی‌بویند و به نزد زنان خود نمی‌روند؟ من گوشت می‌خورم و بوی خوش می‌بویم و به نزد زنان می‌روم. هرکه سنّت مرا نخواهد و ترک کند، از من نیست.»

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.