تعابیر وقایع
اگر سالکی آتش در چند مقام بیند، در هر مقام معنی آن غیر معنی اول است.
1- گاه باشد که نشان عبور بر صفت آتشی بود.
2- گاه باشد که نشان گرمی طلب بود.
3- گاه باشد که نشان غلبه صفت غضب بود.
4- گاه باشد که نشان غلبه صفت شیطنت بود.
5- گاه باشد که نور ذکر بود.
6- گاه بود که آتش شوق بود که هیمه (هیزم) صفات بشری را محو کند.
7- گاه بود که آتش قهر بود.
8- گاه بود که آتش هیبت بود.
9- گاه بود که آتش هدایت بود چنانکه موسی را بود. «آنس من جانب الطور ناراً: موسی از جانب طور آتشی دید.» (قصص:29)
10- گاه بود آتش محبت باشد تا ماسوای حق بسوزد.
11- گاه بود که آتش معرفت باشد «یهدی الله لنوره من یشاء: خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت میکند.» (نور:35)
12- گاه بود که آتش شاهد بود «ان بورک من فی النار و من حولها: مبارک باد آن کس در آتش است و کسی که (موسی و فرشتگان) اطراف آن است.» (نمل:8)
13- گاه بود که آتش ولایت بود «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور: خدا، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند آنها را از ظلمتها بهسوی نور بیرون میبرد.» (بقره:257)
و غیر این موارد که شمردیم، جز استاد صاحبولایت نتواند فرق گذارد.
باقی دیگر وقایع و تفاوت هر یک بر این نحو قیاس شود.