جان بی معنا
در مثنوی مثالی برای جان بیمعنی آورده که به شمشیر چوبینی که در نیام باشد و دورادور ارزشمند است و چون از غلاف درآید، تنها به درد سوختن میخورد. اگر روز کارزار، با شمشیر چوبین کسی به جنگ برود، کارش زار شود.
جان بیمعنی در این تن، بیخلاف **** هست هم چون تیغ چوبین، در غلاف
شمشیر چوبین ابزار بازی برای کودکان است و انسانهای بیمعنی و منافق و سستعنصر، در روز امتحان و مرگ و قیامت، مایه و عملی برای پیروزی و نجات ندارند.