جبر

جبر در اصطلاح در برابر قدر و تفویض و اختیار قرار دارد و آن به زور انگیختن کسی به کاری است و جبر گاهی در قهر استعمال می‌شود.

جبر نام طریقه‌ای است که پیروان آن را جبریه گویند و به عقیده آنان تمام اعمال آدمی به اراده خداوند است و بنده هیچ اختیاری از خود ندارد؛ و اینان تمام اعمال انسان حتّی کارهای اختیاری او را به خدا نسبت می‌دهند و گناه را از طرف خدا می‌دانند!

امام رضا علیه‌السلام فرمود: «هرکس قائل به تشبیه و جبر باشد کافر و مشرک است و ما در دنیا و آخرت از او بیزاریم.»

ابن عربی در فصوص الحکم بر آن است که جبر، استعداد و اقتضای ذاتی موجودات است. فعل آتش در سوختن جبر محض است. پس او مجبور است بر اختیار. فعل حق‌تعالی اختیار محض است و فعل آدمی منزلی است میان دو منزل چه او مجبور است بر اختیار.

یعنی فعل انسان سه جور است: مثلاً با انگشت می‌نویسد، با نای نفس می‌کشد و اگر بر آب بایستد آن را می‌شکافد. در مورد مثال سوم نه اختیار است و نه جبر؛ نه مردم در کارهای خود مجبور و ملزم مانند جمادات هستند و نه چنانکه به حال خود واگذارده شوند بلکه در عین آزادیِ اراده باز نیاز به مدد الهی دارند.

انسان درعین‌حال که مقهور مشیّت الهی است هیچ‌گاه در انجام تکالیف و وظایف خود مجبور نیست.

افعالی که از حق تبارک‌وتعالی صادر می‌شود دو نوع است: یکی بدون اسباب و وسائط مانند ابداعیات و ایجادیات اولیّه؛ و نوع دیگر به توسط اسباب انجام می‌گیرد و این قسم بر دو نوع است:

۱) اختیار عبد در آن مدخلیت ندارد. مثل رزق، خلق مادیات، اماته و احیاء و …

۲) اختیار عبد در آن مدخلیت دارد و چون اختیار عبد یکی از اسباب وقوع فعل است، فعل مستند به بنده می‌باشد و چون سایر اسباب و وسائط در اختیار او نیست، بلکه قدرت و اختیارش هم به دست حق و تحت قدرت اوست از این جهت استقلال در فعل ندارد.

بنابراین نه جبر است و نه تفویض بلکه امری است بین این دو امر؛ زیرا معطی اختیار به بنده اوست.

شخصی خدمت علی بن موسی الرّضا علیه‌السلام در مرو رسید. گفت یا بن رسول‌الله ما از حضرت صادق علیه‌السلام شنیدیم: «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین» معنی این جمله چیست؟

فرمود: «هرکس گمان کند که خداوند افعال ما را انجام می‌دهد بعد هم ما را عذاب می‌کند به‌واسطه آن معتقد به جبر شده است و هرکس معتقد شود که خداوند کار آفرینش و روزی را به پیشوایان داده قائل به تفویض گردیده است، معتقد به جبر کافر و معتقد به تفویض مشرک است.»

هرکه‌مان د از کاهلی بی شکر و صبر **** او همی داند که گیرد پایِ جبر (مثنوی)

هرکه جبر آورد، خود رنجور کرد **** تا همان رنجوری‌اش، در گور کرد

جبر عامّه یا جبر مذموم ناشی از غلبه نفس امّاره و معرفت ناچیز به ربّ العالمین است امّا جبر خاصّه یا جبر محمود، مقام معیّت با حق‌تعالی است و مقامی است بس رفیع و آن وقتی است که سالک فانی في الله شده و دیگر از خود هیچ اختیاری ندارد.

لفظ جبرم، عشق را بی‌صبر کرد **** وآنکه عاشق نیست، حَبسِ جبر کرد (مثنوی)

این معیّت با حق است و جبر نیست **** این تجلّیِ مَه است، این ابر نیست

ور بوَد این جبر، جبر عامه نیست **** جبر آن امّاره خودکامه نیست

جبر را ایشان شناسد ای پسر **** که خدا بگشادشان در دل بصر

اختیار و جبر ایشان دیگرست **** قطره‌ها اندر صدف‌ها گوهرست

هست بیرون، قطرهٔ خرد و بزرگ **** در صدف، آن درّ خُردست و سترگ

اختیار و جبر در تو بد خیال **** چون در ایشان رفت شد نور جلال

در جبر خاصّه نظر بر توحید افعالی است. مثلاً خداوند برای بنده امروز رزقی معیّن کرده که به او برسد. امّا اگر از راه حلال به دست آورد، خداوند اضافه می‌کند ولی بنده‌ای آن را از راه حرام به دست آورد؛ (یعنی سبب فعل از بنده است) یا به جز اولیای خدا کسی مریض شود؛ اسباب مرض از بنده و شفا از خداست.

هر آن‌کس را که مذهب غیر جبر است **** نبی فرمود کاو مانند گبر است (شبستری)

عصمت چهارده معصوم علیه‌السلام ذاتی است، جبری است و از ازل این بوده و اختصاصی است.

عارف به جایی می‌رسد که دیگر از خود اختیاری نمی‌بیند یعنی فانی في الله شده و به زبان ساده‌تر به مقام معیّت رسیده:

این که گوید از زبانم راز، کیست **** بشنوید این صاحب آواز کیست

مطلق آن آواز خود از شه بوَد **** گرچه از حلقوم عبدالله بود (مثنوی)

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «ما رأیتُ شیئاً إلّا وُ رأیتُ اللهَ مَعَهُ وَ قبلَهُ: من ندیدم چیزی را مگر اینکه با او و قبل از او خدا را دیدم.

خداوند به رسولش صلی‌الله علیه و آله فرمود: «ما رمیت إذ رمیت و لکنّ الله رمی: هنگامی‌که تیر می‌انداختی تو تیر نمی‌انداختی خدا تیر می‌انداخت.»

دست پیغمبر دست خداست؛ اینجا اختیار نیست معیّت است.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.