حرص
بعضی صفات دو جنبه دارند، ممدوح و مذموم. مثلاً حرص به معشوق، ممدوح است ولی نسبت به آنچه جنبه خدایی ندارد، مذموم است.
حرص و شدّت علاقه به کمالات واقعی محمود است و از جوانمردی بشمار میآید. امّا همین شدّت علاقه اگر به مسائل دنیوی باشد، سبب پژمردگی و سردی است. موسی علیهالسلام با اینکه پیامبر اولوالعزمی بود، طالب و حریص بر دیدن مردی بود که او ولیّ خدا و مستور و طبق قرآن حضرت خضر بود.
تجلّیّات و حقایق هستی را نهایت نیست، پس نباید سیراب شد، بلکه تشنگی و آتش اشتیاق در طلب به مطلوب باید همیشگی باشد و استعمال حرص به این منظور صواب بوَد. توقف و اکتفا به قطرهای از آب علامت سردی است و آن ناصواب میباشد.
پیامبر صلیالله علیه و آله در مسلمان شدن مشرکین و دینداری و از جهل رهایی یافتن آنها حریص بود؛ لذا کلمه حریص بر کثرت کار خیر در طریقت، سازگار است و پذیرش دارد.
خداوند میفرماید: «پیامبری از میان خودتان نزد شما آمده که هر رنجی ببرید، بر او گران است که او بسیار آزمند (خواستار) شماست.» و نیز میفرماید: «اگرچه تو (ای پیامبر) بر راهنماییشان آزمندی، امّا خداوند آنکس را که گمراه وامیگذارد، راهنمایی نمیکند و آنان را یاوری نیست».