حسادت
بدان که حسودان، پیروان ابلیس هستند؛ چون او از حسادت، نتوانست بر حضرت آدم علیهالسلام سجده کند و با چنین رذیله، سعادت را از دست داد و مورد لعن قرار گرفت. از گردنههای صعبالعبور، همین حسادت است. سعادتمند کسی است که از این مرض روحی، رهایی یافته باشد. این بدن انسانی، جایگاهی از حسادت دارد؛ لذا کسانی که آلوده به این صفتِ زشت ِ نفسانی هستند، بزرگی و آبرومندی خود و خاندان خود را لکهدار میکنند. بله انبیاء و اولیاء، از این رذیله به دورند؛ چراکه آنان نقص و کمبود کمال در خود نمیبینند و بر زائل شدن نعمت کسی، چشم و نظر ندارند؛ بلکه همیشه خواهان همه نعمتهای مادی و معنوی برای دیگران میباشند. اگر بر کسی که صفت حسادت ندارد، حسادت ورزیده شود، اثر وضعی این کار سبب میشود که دل حاسد، سیاه و تیره شود. باید خاک پای اولیای خدا شد و بر سر حسد خاک ریخت. صفت حسادت، سبب میشود که حاسد شامّه حقیقتجو و قوهٔ تمییزش را از دست بدهد و تیر کارش را به محسود برساند. متأسفانه، حاسد به جای اینکه در مقام رفع این رذیله برآید، به تنگچشمی خود ادامه میدهد و این نقص خود را، روز بروز، بیشتر میکند.