ختم
آیا مراقبه پایانی دارد و میشود که عارف بالله از مراقبه بینیاز باشد؟ جواب این است که اولیای برجسته حق (انبیاء و امامان علیهالسلام) عصمت ذاتی دارند و اهرمن به آنان راه ندارد و به مضمون حدیث قدسیِ «بنده من! مرا اطاعت کن که تو را مثل خودم قرار میدهم»، آنان در حضرت حقاند و حق در قلب آنان است و درنتیجه خودِ مراقب در جان آنهاست.
میماند دیگران از اهل عرفان که با ثبات قدم از طریق شریعت به طریقت و اعمال و اخلاقِ عملیِ پایدار رسیدند و بر اثر مجاهدت شرعیه به نور طاعات متجلّی شدند، آنگاه در لقای جانان قدم برداشتند و برای رسیدن به فناء فی الله از هیچ مراقبه قلبی دریغ نورزیدند و به دنیا و عقبیٰ توجّه نکردند و بعضیها به عصمت عرضی (همانند سلمان) رسیدند. باید گفت که اینان ملکات نفسانی و شیطانی ندارند. چون از بحار عصمت ذاتی به جان آنان آب حیات وارد گردیده و ملکاتشان رحمانی شده است.
امّا پایینتر از اینان کسانی هستند که هر صفت رذیله را که دور کردند، صفت ممدوحی را جایگزین آن نمودند.
سالک تا از ابلیس و شیطان نفس اطمینان و امنیّت پیدا نکرده باید مراقبهٔ کامل داشته باشد. اگر صفتی همانند ایثار ملکه جانش شده باشد، میتوان گفت که مراقبه در این صفت لزومی ندارد. امّا در دیگر مسائل و نفس، کاربردش حتمی میباشد.